responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 470

(لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينا آيَةٌ)[1] و آيه‌(لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى‌ رَبَّنا)[2].

پس مرادشان از اينكه گفتند:(نُؤْتى‌ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ) اين بوده كه ما ايمان نمى‌آوريم مگر وقتى كه آنچه به فرستادگان خدا آمده براى ما نيز بيايد، و اين خود يك نحو استهزا است، زيرا بت‌پرستان اصل رسالت را قبول نداشتند، پس اين سخنشان به يك معنا شبيه به كلام ديگرشان است كه گفتند:(لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‌ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ)[3] و جوابش هم همان جوابى است كه خداى تعالى از اين كلامشان داده و فرموده:

(أَ هُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ)[4] و نيز در همين آيه مورد بحث فرموده: (اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ‌)- خدا بهتر مى‌داند رسالت خود را در كجا قرار دهد .

از آنچه گذشت معلوم شد ضميرى كه در جمله‌(إِذا جاءَتْهُمْ) است به اكابر مجرمين كه در آيه قبلى بود بر مى‌گردد، چون اگر بگوييم به عموم كفار و مشركين بر مى‌گردد جمله‌(حَتَّى نُؤْتى‌ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ) معنا نمى‌دهد، زيرا معنا ندارد مشركين همگى آرزوى رسالت را كرده باشند، اگر همه اين توقع را مى‌داشتند ديگر كسى براى تبليغ رسالت باقى نمى‌ماند. و نيز جمله‌(اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ) هم جواب ايشان نمى‌شد، براى اينكه جواب مشركين در اين فرض اين است كه اين آرزوى شما نشدنى و لغو است نه اينكه بفرمايد: خدا داناتر است بر اينكه رسالتش را در كجا قرار دهد .

وعيد و تهديدى هم كه در ذيل آيه است، يعنى جمله‌(سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ) نيز نظر ما را تاييد مى‌كند، براى اينكه اين جمله مى‌فهماند اين آرزو از همان اكابرى است كه مرتكب جرم شده‌اند، و علت عذاب را هم همان مكرى قرار داده كه در آيه قبل به اكابر مجرمين نسبت داده بود. پس معلوم مى‌شود صغار و ذلت و خوارى هم عذاب همانها است، نه ديگران.

(فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ) كلمه شرح به معناى بسط و وسعت دادن است. راغب در مفردات خود گفته: اصل اين كلمه به معناى پهن كردن و بسط كردن گوشت و امثال آن است‌[5]. و شرح صدرى هم كه‌


[1] چرا خدا خودش با ما حرف نزد و آيه‌هايش به خود ما نازل نشد. سوره بقره آيه 118

[2] چرا ملائكه بر ما نازل نشد و چرا ما پروردگار خود را نمى‌بينيم. سوره فرقان آيه 21

[3] چرا اين قرآن بر يك مرد بزرگى از مردم اين دو شهر( مكه و طائف) نازل نشد. سوره زخرف آيه 31

[4] آيا ايشان تقسيم مى‌كنند رحمت پروردگارت را؟. سوره زخرف آيه 32

[5] مفردات راغب ص 258

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 470
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست