نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 469
كه ما برايت شرح
داديم عمل كفار در نظرشان جلوه كرد، و باز نظير آن در هر قريهاى بزرگتران مجرمينش
را واداشتيم تا مكر كنند، و در مقابل مكر آنان مؤمنين را نور داديم، پس هر رفتارى
كه با مؤمنين كرديم با كفار هم كرديم الا اينكه كفار به سوء اختيار خود گمراهى و
مؤمنين به حسن اختيار خود هدايت را اختيار كردند، زيرا جعل (جعلنا) در
هر دو به معناى صيرورت است جز اينكه در باره مؤمنين لطف و نسبت به كفار متمكن
ساختن ايشان از مكر و فريب مىباشد . و اين سخن خالى از بعد نيست.
كلمه
جعل در جمله(جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ
مُجْرِمِيها) به همان معنايى است كه جعل در جمله(وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً) به آن معنا است، و چون در دومى به معناى خلق
است ناگزير بايد در اولى هم به معناى خلق باشد. و بنا بر اين، معناى جمله اولى اين
مىشود كه: ما در هر قريهاى بزرگترين مجرمين آن قريه را براى اين خلق كرديم كه در
آن قريه مكر كنند و غايت خلقت بودن مكر در اين آيه نظير غايت بودن دخول در آتش است
در آيه(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ
وَ الْإِنْسِ)[1]- كه معناى
آن در چند جاى اين كتاب گذشته- و اگر اكابر مجرمين را اختصاص به ذكر داد براى اين
است كه بفهماند فريب هر فريبكارى به خودش برمىگردد، و معلوم است كه مكركنندهها
در هر قومى اكابر آن قومند، و اما اصاغر و كوچكترها كه همان عامه مردمند در حقيقت
اتباع اكابرند، و از خود اراده مستقلى ندارند.
و اما اينكه
فرمود:(وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما
يَشْعُرُونَ) جهتش اين است كه مكر به معناى عملى است كه مكر شده آن را به حال خود
نافع بداند و حال آنكه مكر كننده آن عمل را به منظور ضرر رسانيدن به او و خنثى
كردن زحمات و باطل ساختن غرضش انجام داده، و از آنجا كه خداوند سبحان غرضى از دعوت
دينى خود نداشته از آن، نفعى عايد او نمىشود، و منظورش همه منتفع شدن خود مردم
است، پس اگر كسى با خدا مكر كند و نگذارد كه غرض از دعوتهاى دينى حاصل شود در
حقيقت به خود ضرر زده نه به پروردگار خود.
(
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ) ...(رِسالَتَهُ ) اينكه گفتند: ما به تو ايمان نخواهيم آورد تا آنكه به خود ما
نازل شود آنچه كه به رسولان خدا نازل مىشود مقصودشان اين بوده كه آنان نيز
به مقام رسالت نائل شده و علاوه بر اصول و فروع معارف دينى، داراى خود رسالت نيز بشوند،
و گر نه اگر مقصودشان اين نبود جا داشت گفته آنان به عبارت: مثل ما اوتى
انبياء اللَّه و امثال آن حكايت شود، مانند آيه