نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 275
ناهنجار است.
و در باره
جمله(وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً) گفتهاند:
اين جمله مربوط به احتجاج نيست بلكه ابراهيم (ع) صرفا خواسته است پس از اتمام
حجتش، پروردگار خود را ثنا گويد.
بعضى ديگر
گفتهاند: اين جمله در حقيقت تعريض و كنايه به بتهاى مشركين است، و ابراهيم (ع)
خواسته است بفرمايد: خدايان شما فهم و شعور ندارند. ليكن اين معنا صحيح نيست زيرا
اگر ابراهيم (ع) مىخواست به اصطلاح طعنه بزند جا داشت از قدرت پروردگار خود
بگويد، نه از علم او، چون مقام مقام عجز و زبونى شركا بود نه بى شعورى آنها. عين
اين اشكال بر وجه قبلى هم وارد است زيرا اگر غرض ابراهيم (ع) ثناى پروردگارش بود،
جا داشت كه او را به قدرت مطلقهاش بستايد.
بعضى ديگر در
معناى اين جمله گفتهاند: پس از اينكه ابراهيم (ع) مكاره و ناخوشيهايى را كه
پروردگارش براى او بخواهد استثنا نمود، با جمله(وَسِعَ
رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً) خاطر نشان ساخت كه خداى تعالى از آنجا كه
علام الغيوب است، جز خير و صلاح و حكمت كارى نمىكند.
اشكال اين
معنا نيز اين است كه اگر منظور ابراهيم (ع) اين بود، مقام اقتضا مىكرد كه به جاى
علم خداى تعالى حكمت او را ذكر نموده و يا لا اقل با ذكر علم خدا اسمى هم از حكمت
او ببرد، هم چنان كه در موارد بسيارى در قرآن مجيد علم خداوند با حكمتش ذكر شده.
بعضى ديگر
گفتهاند: اين جمله به منزله علتى است براى جمله استثنائيه، و معناى آن جمله و اين
علت اين است كه: من از بتها و شركاى شما نمىترسم، مگر اينكه خدا بخواهد،
به علت اينكه اگر خدا بخواهد ممكن است يكى از همين بتها از بالا بر سرم فرود آمده
و سرم را بشكند و يا آفتاب كه يكى از شركاى شما است با تابش خود مريضم نموده يا به
زندگيم خاتمه دهد .
اشكال اين
معنا باز همان اشكال معانى قبلى است، زيرا اگر منظور ابراهيم (ع) اين بود جا داشت
جمله استثنائيه خود را به قدرت و حكمت پروردگارش استدلال كند نه به علم او.
بعضى ديگر از
مفسرين گفتهاند: معناى آن اين است كه: پروردگار من كه علمش به جميع موجودات
احاطه دارد، مشيتش نيز مرتبط به علم محيط و قديمش بوده و قدرتش نيز ضامن
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 275