نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 466
لازمه گفتار حضرات ذكر كرديم صريحا در باره خداى
تعالى آمده، يعنى خدا را جسم و متصف به همه اوصاف جسمانى و مخصوصا صفات انسان
مىداند.
و قرآن مجيد
در همه اين معانى كه ذكر شد خداى تعالى را منزه از اين اوهام خرافى مىداند از آن
جمله مىفرمايد:(سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ)[1] و براهين عقلى و
قطعى هم قائم است بر اينكه خداى تعالى ذاتى است مجمع تمامى صفات كمال، پس او تنها
وجود دارد و بس و وجودش هيچ شايبهاى از عدم ندارد و او تنها قدرت دارد و قدرتش
مطلقه است بدون اينكه مشوب به عجز باشد و او تنها علم دارد، آن هم علم مطلق، بدون
اينكه علمش آميخته با جهل و يا در معرض زوال باشد او همهاش حيات است، آن هم حيات
مطلقه، بدون اينكه مرگ و فنا در او ممكن باشد و وقتى خداى تعالى به حكم براهين
قطعى عقلى، چنين خدايى است، ديگر دگرگونگى در او راه ندارد، نه در وجودش و نه در
علمش و نه در قدرتش و نه در حياتش.
در نتيجه
چنين خدايى جسم و جسمانى نبوده، چون اجسام و جسمانيات از هر جهت در احاطه دگرگونگى
و تحولند، و در معرض امكانات (بشود يا نشودها) و احتياجاتند و وقتى خداى تعالى جسم
و جسمانى نبود، در معرض حالات مختلف و عوارض متنوع قرار نمىگيرد، غفلت و سهو و
اشتباه، پشيمانى و سرگردانى، تاثر، شرمسارى و خوارى و كوچكى و شكست خوردن و امثال
اينها در ساحت مقدس او محال است و ما در اين كتاب در هر مورد مناسبى كه پيش آمده
بحثهاى برهانى اين مسائل را بطور كامل آوردهايم (ان شاء اللَّه خواننده عزيز به
آنها بر مىخورد).
و اين به
عهده اهل دقت و تدبر است كه بين اين دو قول، يعنى آنچه قرآن در اين باره مىگويد و
آنچه كتب عهدين گفته، مقايسه كند ببيند آيا معارفى كه قرآن كريم در مورد اله عالم
آورده: كه هر صفت كمال را برايش اثبات و هر صفت نقص را از او نفى كرده و
بالأخره او را بزرگتر از آن دانسته كه فهم محدود ما بتواند در باره او حكمى
بكند حق است و يا امورى كه كتب عهدين در اين باره مىگويد، امورى كه جز در
اساطير يونان و خرافات هند قديم و چين يافت نمىشود، امورى كه در وهم انسانهاى
اولى درآمده و افكارشان تحت تاثير آن قرار گرفته است.
6- اشكال ششم
اينكه گفتند: خدا پسرش مسيح را فرستاد و دستور داد در يكى از رحمها حلول
كند، تا به صورت انسانى از آن رحم متولد گردد، در حالى كه خدا هم باشد !
[1] منزه است خدا از آنچه در بارهاش مىگويند سوره صافات،
آيه 159 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 466