نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 369
سويتان مىفرستم، ثناى اللَّه را كه معبود
ابراهيم و اسحاق و يعقوب است، اينك بعد از حمد خداى تعالى من شما را كه دچار
بندهپرستى شدهايد، به سوى پرستش اللَّه مىخوانم و شما را كه به ولايت و حكومت
بندگان تن در دادهايد به سوى ولايت اللَّه دعوت مىكنم، حال اگر زير بار نرفتيد،
بايد جزيه بپردازيد و اگر اين را هم نپذيرفتيد اعلان جنگ به شما مىدهم و السلام.
وقتى اسقف
اين نامه را خواند بىتاب شد و به شدت به خود لرزيد، آن گاه به نزد مردى از اهل
نجران كه نامش شرحبيل بن وداعة بود فرستاد و نامه آن جناب را به وى داد تا بخواند،
بعد از آنكه شرحبيل نامه را خواند اسقف از وى پرسيد: نظرت در اين باره چيست؟
شرحبيل گفت: تو خوب ميدانى كه خداى تعالى به ابراهيم وعده داده كه در ذريه اسماعيل
هم پيغمبر برگزيند و چه اشكال دارد كه اين شخص همان پيغمبرى باشد كه خدا وعدهاش
داده؟ البته من در مساله نبوت كارشناس نيستم و در اين باره رأيى ندارم، بله اگر
مشكل تو بر سر مسائل دنيا بود من كمك و ياريت مىكردم و نهايت درجه قدرتم را بكار
مىگرفتم.
اسقف وقتى از
اين مرد صاحب نظر چيزى فهميد به يك يك اهل نجران مراجعه نموده و با آنان مشورت
كرد، آنها هم همان سخن شرحبيل را گفتند، در آخر رايشان بر اين معنا متفق شد كه
همان شرحبيل بن وداعة و عبد اللَّه بن شرحبيل و جبار بن فيض را نزد رسول خدا ص
بفرستند تا اطلاعاتى در مورد آن حضرت به دست آورده، براى ايشان خبر بياورند.
اين چند نفر
به نزد رسول خدا ص روانه شده و سؤالهايى كردند و رسول خدا ص هم از ايشان سؤالاتى
كرد و اين تبادل سؤال هم چنان رد و بدل مىشد، تا اينجا كه عرضه داشتند: چه
مىگويى در باره عيسى بن مريم؟ رسول خدا ص فرمود: امروز در اين باره چيزى گفتنى
ندارم، صبر كنيد و در مدينه بمانيد تا فردا صبح به شما خبر دهم كه در باره عيسى ع
چه مىتوان گفت: خداى تعالى اين آيه را نازل كرد:
(إِنَّ
مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ) ...(فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ) ، واردين از
نجران را بدانچه نازل شده خبر داده (و خاطرنشان ساخت كه تولد بدون پدر عيسى ع مجوز
آن نيست كه ما قائل به خدايى او شويم، براى اينكه اگر او بدون پدر متولد شد آدم
بدون پدر و مادر تكون يافت ولى) نجرانيان حاضر نشدند دست از خدايى عيسى بردارند،
فرداى آن روز رسول خدا ص به طرف آنان حركت كرد، در حالى كه سراندازى به روى خود و
حسن و حسين كشيده بود و فاطمه هم به دنبالش بود، تا با ايشان ملاعنه كند، در آن
روز رسول خدا ص زنان متعدد داشت، شرحبيل به دو رفيق همراهش گفت: من دارم
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 369