نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 368
نمودند، رسول خدا ص فرمود: به آن خدايى كه مرا به
حق مبعوث فرموده، اگر ملاعنه مىكردند بيابانها بر سرشان آتش مىباريد.
جابر
مىگويد: در باره همين نصارا بود كه آيه:(نَدْعُ أَبْناءَنا وَ
أَبْناءَكُمْ ...) نازل شد و باز جابر گفت: منظور از(أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ) رسول خدا ص و على ع است و منظور از
ابنائنا حسن و حسين و منظور از نسائنا فاطمه س است.
مؤلف قدس
سره: اين روايت را ابن المغازلى در كتاب مناقب[1]
به سند خود از شعبى، از جابر آورده و نيز حموينى آن را در كتاب فرائد السمطين[2] به سند خود از جابر نقل كرده و
مالكى هم آن را در فصول المهمة[3] بدون ذكر
سند از جابر آورده.
و نيز آن را
از ابى داود طيالسى از شعبه شعبى بدون ذكر سند نقل كرده، الدر المنثور هم آن را از
حاكم (كه وى حديث را صحيح دانسته) و از ابن مردويه و از كتاب دلائل ابى نعيم از
جابر روايت كرده.[4] و در الدر
المنثور است كه ابو نعيم در كتاب دلائل از طريق كلبى از ابى صالح از ابن عباس نقل
كرده كه گفت: واردينى از نصاراى نجران به مدينه نزد رسول خدا ص آمدند و آنان
چهارده نفر از اشراف نصاراى نجران بودند، يكى از ايشان كه بزرگترينشان بود سيد نام
داشت و يكى ديگر كه در رتبه بعد از او بود عاقب ناميده مىشد، و عاقب مردى بود كه
نصاراى نجران بدون مشورت با او كارى نمىكردند، آن گاه بقيه داستان را طبق نقل
گذشته ادامه داده است.[5] باز در
تفسير الدر المنثور است كه بيهقى در كتاب دلائل از طريق سلمة بن عبد يشوع، از
پدرش، از جدش، روايت كرده كه گفته است: قبل از نزول سوره نمل (طس سليمان)، رسول
خدا ص نامهاى به اهل نجران به اين مضمون نوشت: به نام اللَّه كه معبود ابراهيم و
اسحاق و يعقوب است، اين نامهاى است از محمد ص فرستاده خدا به سوى اسقف نجران و
تمام اهل نجران، اگر اسلام بياوريد من هم اكنون ثنا و شكرگزاريم را به