نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 162
خداى سبحان است بسازد، به خلاف آيه دوم كه مقامش
مقام بيان اين نكته است كه لذائذى كه در اين دنيا بين مؤمنين و كفار مشترك است، در
سراى ديگر، مخصوص مؤمنين خواهد بود، و به همين جهت است كه مىبينيم لفظ
ناس در آيه مورد بحث، در اين آيه مبدل به لفظ عباد شد، و نيز
زينت در آن آيه، در اين آيه رزق طيب ناميده شد.
باز اگر
بگويى تزيين در آيه مورد بحث معلق بر حب الشهوات شده، نه بر خود
شهوات ، و معلوم است كه تزيين حب در نظر انسان و مجذوب شدن دل آدمى در برابر
اين حب، امرى طبيعى و خاصيتى ذاتى است، در نتيجه برگشت معناى تزيين حب براى انسان
به اين مىشود كه خدا حب را در دل آدميان مؤثر قرار داده، و يا سادهتر بگوييم،
آيه مىخواهد بفرمايد: كه خدا اين حب را در دل انسانها خلق كرده، و معلوم است كه
خلقت تنها كار خدا است و لا غير، پس فاعل تزيين در آيه شريفه خداى تعالى است.
در پاسخ
مىگوئيم لازمه آن قرائنى كه ما ذكر كرديم اين است كه مراد از تزيين حب، اين باشد
كه خداوند اين حب را طورى قرار داده كه انسانها را به سوى خود جذب كند، و آنان را
از غير خودش باز دارد، چون زينت دادن امرى مطلوب و جالب است، كه با غير خودش ضميمه
مىشود و انسان را به سوى آن غير، جلب مىكند، (مثلا خانهاى ساده كه جلب نظر
مشترى را نمىكند زينت مىكنند، تا به تبع آن زينت، خانه هم جلب توجه كند
مترجم ) و يا زنى كه قيافه جالبى ندارد خود را زينت مىكند، تا به تبع آن
زينت، خودش هم زيبا شود، و مرد را به سوى خود بكشاند، پس در حقيقت مقصود اصلى همان
امور زينتآور است، و زن از اين مقصد استفاده مىكند.
خلاصه اينكه،
برگشت معناى تزيين حب براى مردم به اين است كه حب را در نظر آنان طورى قرار دهد كه
باعث شيدايى و دلربايى آنان شود، و در اشتغال به آن حريص سازد.
اين است
معناى تزيين حب، نه اصل تاثير آن، هم چنان كه ظاهر از معناى(فَخَلَفَ
مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ
يَلْقَوْنَ غَيًّا)[1] نيز همين
است، چون مىفرمايد: بعد از آنان خلقى آمدند كه نماز را ضايع گذاردند، و شهوات را
پيروى كردند، و به زودى (كيفر) گمراهى را خواهند يافت.
و مؤيد اين
معنا گفتارى است كه در باره شمردن نمونههاى زينت از نظر خواننده خواهد گذشت كه
چرا از نمونههاى زينت، نساء و بنين و قناطير را شمرد؟ علاوه بر اينكه چه