نكته اول: از
ظاهر جمله:(زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ) بر مىآيد
كه فاعل زينتگرى، غير از خداى تعالى است يعنى يا شيطان است، و يا نفس، دليل گفته
ما دو نكته است، اول اينكه مقام آيه مقام مذمت كفار به اين رفتار انحرافى است، كه
به لذائذ مادى از مال و اولاد اعتماد نموده، و به خاطر اينكه شيطان اين انحراف را
در نظرشان جلوه داد خود را از خدا بىنياز دانستند، و در مثل چنين مقامى زينتى
تناسب دارد كه باعث غفلت از خدا باشد، و چنين زينتگرى لايق به ساحت مقدس خدا
نيست.
نكته دوم:
اينكه اگر اين زينتگرى كار خداى تعالى باشد قهرا مراد از آن همان ميل غريزى است
كه انسان به اين لذائذ مادى دارد، و اگر مراد اين بود، جا داشت تعبير فرمايد:
زين
للانسان حب الشهوات و يا بفرمايد: زين لبنى آدم و امثال اين
تعبيرات، هم چنان كه در مواردى كه سخن از غرائز رفته اينگونه تعبير آورده، مثلا
فرموده:(لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ،
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ)[1].
و اما
لفظ ناس مناسب چنين مقامى نيست، زيرا عرب اين كلمه را بيشتر در مواردى
استعمال مىكند كه مىخواهد امتيازها را لغو كند، و يا كسى را تحقير نموده و پستى
فكر او را برساند، به موارد استعمال زير توجه فرمائيد:
نكته سوم:
اينكه امورى كه خداى تعالى به عنوان نمونه و مصداق براى اين شهوات بر شمرده، با
مساله تزيين فطرى نمىسازد، زيرا اگر منظور اين بود جا داشت به جاى كلمه
نساء- زنان تعبيرى آورد كه معناى مطلق زوجيت را برساند و نيز به جاى
لفظ بنين كلمه اولاد را آورده باشد و به جاى لفظ
قناطير مقنطرة لفظ اموال را بياد بياورد، براى اينكه علاقه فطرى
و طبيعى به همسر همانطور كه در مردان نسبت به زنان هست، در زنان نيز نسبت به