نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 124
مساله خلقت است، چيزى كه هست چون مىدانيم
موجودات يكى پس از ديگرى خلق مىشوند، فرزندان انسان و حيوان بعد از پدران و
مادران: و تخم گياهان بعد از گياهان، و درختان موجود مىگردند، همه و همه در زمين
موجود مىشوند، و از آسمان نازل نمىگردند، حكم مىكنيم كه جمله:(وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ ...)[1] كنايه است از
اينكه موجودات در موجود شدن مطيع اراده خدايند، و اراده خدا بمنزله مخزنى است كه
تمامى كائنات و آفريدهها در آن مخزونند، و از آنها تنها موجودى هستى مىپذيرد كه
مشيت خدا بر موجود شدن آن تعلق گرفته باشد.
ولى اين
تفسير هم بطورى كه ملاحظه مىكنيد تفسير به رأى است، و نظرى است كه ما مىدهيم، و
هيچ دليل و سندى بر آن نداريم، به جز همان كه گفتيم موجودات زمينى از آسمان
نمىافتند، چون به نظر ما نزول، همان افتادن از بالا به پائين است، و ما از نزولهاى
ديگر آگاهى نداريم.
و اگر در
كلماتى كه خداى تعالى در كتاب مجيدش در معرفى اسما، صفات، افعال خود، فرشتگان،
كتب، رسولان، قيامت و متعلقات قيامتش، آورده دقت نموده، و نيز در حكمت احكامش و
ملاكات آنها تامل كنيم آن وقت بخوبى خواهيم ديد كه آنچه ما در تفسير آن كلمات با
به كار بردن قرائن عقليه اظهار مىداشتيم همهاش از قبيل تفسير به رأى و پيروى غير
علم، و تحريف كلام از مواضعش بود.
در فصل پنجم
از بحث پيرامون محكم و متشابه نيز گفتيم كه بيانات قرآنى بالنسبه به معارف الهيه
همان جنبهاى را دارد، كه امثال با ممثلات دارند، و اين بيانات قرآنى در آياتى
متفرق شده، و در قالبهاى مختلفى ريخته شده، تا نكات دقيقى كه ممكن است در هر يك
از آن آيات نهفته باشد، به وسيله آيات ديگر تبيين شود، و به همين جهت بعضى از آيات
قرآنى شاهد بعضى ديگر است، و يكى مفسر ديگر است، و اگر جز اين بود امر معارف الهيه
در حقايقش مختل مىماند، و ممكن نبود كه يك مفسر در تفسير يك آيه گرفتار قول بغير
علم نشود، كه بيانش گذشت.
از اينجا
روشن مىشود كه تفسير به رأى به بيانى كه كرديم خالى از قول بدون علم نيست، هم
چنان كه در حديث ديگرى كه گذشت بجاى من فسر القرآن برأيه [2] آمده بود: