نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 581
بهتر باشد، چون مفادش تهديد تكذيب كنندگان
است و اگر كلمه رب را اضافه به كاف خطاب كرده براى اين است كه مايه
دلگرمى و تقويت دل آن جناب باشد.
بحث روايتى [رواياتى در باره مراد از(دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ) در آيه:(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ
دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ)]
در تفسير قمى در ذيل آيه(وَ إِذا
وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ ...) مىگويد پدرم از ابن
ابى عمير، از ابى بصير، از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا 6
به امير المؤمنين برخورد و او را در مسجد خوابيده ديد، بدين حال كه مقدارى ريگ جمع
كرده و سرش را روى آن گذاشته، حضرت با پاى خود حركتش داد و فرمود: برخيز اى دابة
الارض! مردى از اصحاب عرضه داشت: يا رسول اللَّه 6 آيا ما هم مىتوانيم رفقاى
خود را به اين نام بناميم؟ فرمود: نه به خدا سوگند، اين نام جز براى او نيست و او
همان دابهاى است كه خداى تعالى در كتابش در باره او فرمود:(وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ
تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ).
آن گاه فرمود: يا على! چون آخر الزمان مىشود، خداى تعالى تو را در
بهترين صورت بيرون مىكند، در حالى كه با تو است وسيله داغ نهادن و دشمنان خود را
با داغ، نشان مىكنى.
مردى به امام صادق (ع) عرضه داشت: عامه مىگويند: اين آيه شريفه به
صورت تكلمهم است، يعنى ايشان را جراحت مىزنى حضرت فرمود: خدا ايشان
را در جهنم زخمى كند براى اينكه آيه شريفه از كلام مىباشد، نه
از كلم [1].
مؤلف: روايات در اين باب از طرق شيعه بسيار زياد است[2].
و در مجمع البيان از محمد بن كعب، قرظى، روايت كرده كه گفته است: على
(ع) از دابه در اين آيه پرسيد، حضرت فرمود: آگاه باشيد به خدا سوگند اين جنبدهاى
دمدار نيست، بلكه ريش دارد[3].
مؤلف: در اين كه اين دابه چگونه خلقتى دارد، روايات بسيارى است، كه
حرفهاى عجيب و غريب در آنها آمده و در عين حال با هم متعارض هم هستند، اگر كسى