نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 502
گفته بعضى[1]
وادى نمل در نقطه بلندى بوده، و بطورى كه گفتهاند: در يك وادى در شام قرار داشته
است. و بعضى[2] ديگر
گفتهاند: در طائف بوده. و بعضى[3] محل آن را
بالاى يمن دانستهاند، كه همه اين نقاط، كوهستانى و بلند است و كلمه
حطم به معناى شكستن است.
و معناى آيه اين است كه: وقتى سليمان و لشكريانش به راه افتاده، بر
فراز وادى نمل شدند مورچهاى به ساير مورچگان خطاب كرد و گفت:(يا أَيُّهَا النَّمْلُ)، هان، اى مورچگان!
به درون لانههاى خود شويد تا سليمان و لشكريانش شما را حطم نكنند، يعنى نشكنند، و
به عبارت ديگر، لگد نكنند،(وَ هُمْ لا
يَشْعُرُونَ) در حالى كه توجه نداشته باشند، از همين جا معلوم مىشود كه راه
پيمايى سليمان و لشكريانش روى زمين بوده.
(فَتَبَسَّمَ ضاحِكاً مِنْ قَوْلِها ...) از گفتار او لبهاى سليمان به خنده باز شد. بعضى[4]
گفتهاند: تبسم، كمترين حد خنده و ضحك خنده معمولى است و اگر در جمله مورد بحث هر
دو كلمه را به كار برده، استعمالى است مجازى، كه مىفهماند تبسم آن جناب نزديك به
خنده بوده است.
[عدم منافات علم سليمان 7 به منطق الطير با فهميدن
كلام مورچه 502]
جمله (عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ) منافاتى با فهميدن كلام مورچه ندارد، براى اينكه جمله مزبور
نفى غير طير را نكرده است، بلكه تنها اثبات مىكند كه آن جناب زبان مرغان را
مىدانسته، ممكن است زبان ساير حيوانات يا بعضى ديگر مانند مورچه را هم بداند.
ولى جمعى از مفسرين نفى غير طير را مسلم گرفتهاند، آن گاه براى رفع
منافات ميان آن و فهميدن زبان مورچه به دست و پا افتادهاند، يك بار گفتهاند: فهم
زبان مورچه تنها قضيهاى بوده كه در يك واقعه رخ داده، نه اينكه آن جناب هميشه
زبان اين حيوان را مىفهميده، بارى ديگر گفتهاند: آن مورچه مورچه بالدار بود، كه
خود نيز نوعى پرنده است، بار ديگر گفتهاند: كلام مورچه يكى از معجزات سليمان (ع)
بوده، (هم چنان كه سنگريزه به معجزه رسول خدا 6 به زبان در آمد)، و بار ديگر
گفتهاند:
صدايى از مورچه برنخاست تا سليمان (ع) سخن او را بفهمد، بلكه خداوند
آنچه را كه در دل آن حيوان بوده به سليمان الهام نمود.