نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 501
كه از جن و انس و طير داشت و
كلمه من تبعيض و يا بيان را مىرساند.
بنا بر اين سخن فخر رازى در تفسير كبير كه گفته: آيه دلالت
دارد بر اينكه همه جن و انس و طير لشكر او بودند و همه روى زمين را مالك بوده و جن
و طير زمان او مانند انسانها عاقل و مكلف بودهاند و بعد از زمان او دوباره به
حالت توحش قبلى برگشتهاند حرف عجيب و غريبى است.
و عين اين سخن را درباره مورچگان و آن مورچه بزرگ كه با سليمان سخن
گفته زده است و در تفسير آيه مورد بحث گفته است: معنايش اين است كه: خداى تعالى
همه اين اصناف را لشكريان او قرار داد و اين وقتى ممكن است كه آن جناب بتواند در
همه اين اصناف بر طبق دلخواه خود فرمان دهد و تصرف كند و اين نيز وقتى ممكن است كه
همه آن اصناف عقل داشته باشند، چون تا عقل نباشد تكليف صحيح نيست، و يا اگر هم عقل
درست و حسابى نداشتهاند حد اقل بايد به قدر يك كودك كه نزديك به حد تكليف رسيده
عقل داشته باشند و از همين جهت است كه ما گفتيم: خداى تعالى در روزگار سليمان
مرغان را عاقل كرد، و بعد از دوره او دوباره بصورت اولشان يعنى همان حالى كه الآن
در زمان ما دارند برگردانيد، چون اصناف حيوانات در دوره ما عقل ندارند، هر چند كه
هر يك در پيش برد هدفهاى زندگى خود و به دست آوردن حوايج خود و يا حوايج مردم ملهم
به دقايقى حيرت انگيز هستند، مانند زنبور عسل و غير آن[1]
و وجوه ضعف و اشكالاتى كه بر گفته وى وارد است احتياجى به بيان ندارد.
و اگر در آيه مورد بحث جن را جلوتر از انس و طير ذكر كرد از اين جهت
است كه مسخر شدن جن و به فرمان در آمدن او براى يك انسان، عجيبتر از آن دو تاى
ديگر است. و اگر بعد از جن، انس را آورد، نه طير را، باز براى همين است كه مسخر
شدن انسانها براى يك انسان عجيبتر از مسخر شدن طير است و علاوه بر اين، رعايت مقابله
بين جن و انس هم شده.
(حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ ...) كلمه حتى براى غايتى است كه از آيه سابق فهميده مىشد و
ضمير جمع در اتوا به سليمان و لشكريانش بر مىگردد، و اگر كلمه اتوا
را با حرف على متعدى كرد با اينكه مىبايست مىفرمود: اتوا الى
...- آمدند تا وادى مورچگان ، براى اين بود كه بنا به