responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 268

حكم خاص است، و منظور تنها اشاره به مساله مذكور (قرار دادن انبياء مانند ساير مردم براى فتنه و آزمايش) است.

و معناى جمله‌(وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً) اين است كه پروردگار تو داناى به صواب و صحيح هر امرى است، و در نتيجه هر چيزى را در جاى مناسب خود قرار مى‌دهد، و نظام اتم عالمى هم به همين منوال جريان يافته، پس هدف از نظام انسانى كمال هر فردى است، اگر در راه سعادت است كمال در سعادت، و اگر در راه شقاوت است كمال در شقاوت، تا ببينى استعداد و استحقاق كداميك را دارد، و لازمه آن اين است كه نظام امتحان در ميان همه افراد گسترش يابد و انبياء و هيچ كس ديگرى از آن مستثنا نباشد.

در جمله مورد بحث التفاتى از تكلم با غير، به غيبت به كار رفته، (زيرا قبلا مى‌فرمود ما چنين و چنان كرديم و چون به اين جمله مى‌رسد نمى‌فرمايد و ما بصيريم بلكه مى‌فرمايد پروردگارت بصير است) و نكته آن نظير آن نكته‌اى است كه در جمله قبلى‌(تَبارَكَ الَّذِي إِنْ شاءَ ...) گذشت.

بحث روايتى [روايتى در باره شان نزول آيه:(وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ ...) و دو روايت در باره جهنم و ورود در آن‌]

در الدر المنثور است كه ابن اسحاق و ابن جرير و ابن منذر از ابن عباس روايت كرده‌اند كه عتبه و شيبه پسران ربيعه، و ابو سفيان پسر حرب، و نضر بن حارث، و ابو البخترى، و اسود بن مطلب، و زمعة بن اسود، و وليد بن مغيرة، و ابو جهل بن هشام، و عبد اللَّه بن اميه، و امية بن خلف، و عاص بن وائل، و نبيه بن حجاج، اجتماعى تشكيل داده و گفتند: بفرستيد نزد محمد، و با او گفتگو و مخاصمه كنيد تا عذرتان موجه باشد، پس كسى را نزد آن جناب فرستادند كه اشراف قومت اجتماعى تشكيل داده‌اند تا با تو گفتگو كنند مى‌گويد: پس رسول خدا 6 نزد ايشان رفت، گفتند: اى محمد ما تو را براى اين خواستيم تا عذرمان موجه شود (و آخرين حرف را به تو بزنيم)، و آن اين است كه اگر منظورت از اين سر و صدا كه راه انداخته‌اى مال دنيا است، ما از اموال خود برايت مالى گرد مى‌آوريم، و اگر اسم و رسم و جاه است، همگى تو را به سيادت و آقايى خود بر مى‌گزينيم، و اگر سلطنت و قدرت است، همه به سلطنت تو گردن مى‌نهيم.

رسول خدا 6 فرمود: هيچ يك از اين حرفها در من نيست، و آنچه آورده‌ام به طمع اموال شما و شهرت در ميان شما و سلطنت بر شما نيست، و ليكن خدا مرا به‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 268
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست