نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 262
ازل رانده بود، و در امثال آيه( وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ جَنَّاتِ عَدْنٍ)
...(هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ )[1] از آن
خبر داد.
و اگر وعده خود را با وصف مسئولا- درخواست شده توصيف
كرد، به اين جهت بود كه متقين از پروردگار خود با زبان حال و استعداد، آن را
خواسته بودند، و يا با زبان قال و دعاهاى خود از درگاه پروردگارشان مسألت نموده
بودند، و يا بدين جهت بود كه ملائكه اين درخواست را براى متقين كردهاند، هم چنان
كه قرآن كريم درخواست ملائكه را چنين حكايت مىكند:(رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ)[2] و
يا آنكه جهت آن، همه اين درخواستها بوده.
مرحوم طبرسى در آيه مورد بحث گفته: جمله(كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً) حال از ضمير جنت
است، كه در جمله(وُعِدَ الْمُتَّقُونَ) در
تقدير است، و جمله(لَهُمْ فِيها ما
يَشاؤُنَ) حال از متقون است[3]. و
تجزيهاى كه وى كرده، از تجزيه ساير مفسرين بهتر است، كه گفتهاند[4] هر دو جمله استينافى و ابتدايى، و
در مقام تعليل و به منزله جواب از سؤال مقدر است.
(وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ
اللَّهِ ...) ضميرهاى جمع چهارگانه همه به كفار برمىگردد و مراد از آنچه
مىپرستند ملائكه و معبودهاى بشرى و بتها است، اگر چنانچه كلمه
ما را اعم از غير ذوى العقول و ذوى العقول بدانيم، و اگر مختص غير ذوى
العقول بدانيم تنها شامل بتها مىشود.
و مشار اليه به اشاره هؤلاء در جمله(عِبادِي هؤُلاءِ)
كفارند، و معناى آيه روشن است.
[پاسخ معبودهاى كفار به سؤال خداى سبحان در قيامت از آنها: آيا شما
اين بندگان مرا گمراه كرديد؟]
( قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ
مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ) ...(قَوْماً بُوراً ) پاسخ معبودهاى كفار از سؤال خداى تعالى
است، كه فرمود:( أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ)- آيا شما اين بندگان مرا گمراه كرديد؟ ، و پاسخ خود را با
تسبيح خدا آغاز كردند، و اين از ادب عبوديت است كه هر جا گفتگو از شرك و يا هر جا
كه به وجهى بويى از شرك مىآيد خدا از آن تنزيه شود.
و معناى اينكه گفتند: براى ما سزاوار نبود كه غير از تو
اوليايى بگيريم اين است