نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 148
و در كافى از على بن ابراهيم از پدرش از ابن
ابى عمير از بعضى اصحابش از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: هر كس درباره
مؤمنين چيزى بگويد كه با دو چشم خود ديده و با دو گوش خود شنيده باشد، تازه از
كسانى خواهد بود كه دوست دارند فحشاء در بين مؤمنين منتشر شود[1].
مؤلف: اين روايت را قمى هم در تفسير خود از پدرش از ابن ابى عمير از
هشام از آن جناب[2]، و نيز
صدوق در امالى به سند خود از ابن ابى عمير، از محمد بن حمران، از آن جناب[3]، و همچنين مفيد در اختصاص از آن
جناب به طور مرسل نقل كرده[4].
[روايات ديگرى در ذيل آيات مربوط به افك، قذف و آيه:(الزَّانِي لا يَنْكِحُ ...)]
باز در همان كتاب به سند خود از اسحاق بن عمار، از امام صادق (ع)
روايت كرده كه فرمود: رسول خدا 6 فرمود: هر كس عمل زشتى را اشاعه دهد، مثل كسى
مىماند كه آن را باب كرده باشد[5].
و در مجمع البيان است كه بعضى گفتهاند: آيه(وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ ...) درباره ابى بكر و مسطح بن اثاثه و پسر خاله وى نازل شده و او از
مهاجرين، و از جمله بدريين و مردى فقير بود، و ابو بكر زندگىاش را تامين مىكرد و
خرجىاش را مىداد، همين كه در قضيه افك شركت جست، ابو بكر نفقهاش را قطع كرد، و
سوگند خورد كه تا ابد كمترين نفعى به او نرساند، ولى وقتى آيه فوق نازل شد، به روش
نخست خود برگشت و گفت به خدا سوگند من دوست مىدارم خدا مرا بيامرزد، و به خدا تا
زندهام اين مرسوم را از او قطع نمىكنم، (نقل از ابن عباس و عايشه و ابن زيد)[6].
باز در مجمع البيان است كه بعضى گفتهاند: درباره جماعتى از صحابه
نازل شده، كه سوگند خورده بودند به هيچ يك از كسانى كه در داستان افك حرفى زدند
چيزى انفاق و صدقه ندهند، و با ايشان مواسات نكنند، (نقل از ابن عباس و غير او)[7].
مؤلف: اين روايت را الدر المنثور هم از ابن جرير و ابن مردويه، از
ابن عباس روايت كرده[8].