نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 62
جامعهاى كه افرادش چنين معتقداتى داشته
باشند، چگونه مىتوانند در كشاكش حيات مقاومت نمايند؟![1]
منتسكيو پس از نقل سخن بل، درصدد دفاع از مسيحيت برآمده و در جواب بل مىگويد:
قوانين بشرى چون بيشتر به عقل مردم توجه دارند، بايد حاوى دستورات و
مقررات باشند، و از پند و اندرز بپرهيزند؛ ولى قوانين مذهبى چون بيشتر به احساسات
و عواطف مردم ارتباط دارند، بايد بيشتر پند و اندرز بدهند، و كمتر مقررات صادر
نمايند، و آنچه در انجيل آمده است، پند است، نه قانون.[2]
منتسكيو با اين جواب، گرچه به توجيه يك جمله انجيل مىپردازد، ولى با تفكيكى كه
بين قوانين بشرى و قوانين مذهبى مىنمايد، و محدودهاى كه براى هريك مشخص مىكند،
در نهايت، به ايراد كننده پيوسته و همان مدعاى او را قبول كرده است كه «دولت، تنها
براساس قوانين بشرى، و نه پندهاى مذهبى مىتواند تشكيل شود.»
البته منتسكيو از قبول و تصريح به اين مطلب ابايى ندارد و در روح
القوانين اين سخن را تكرار مىكند كه: «قوانين مذهبى نبايستى مبناى قوانين مدنى و
جزايى قرار گيرد.»[3]
ج) عدم ارائه نظام مطلوب
متون موجود آيين مسيحيّت، در مورد بسيارى از مبانى ايدئولوژيك و
دولت، ساكت است، و نظريه روشنى در بسارى از زمينههاى حقوقى، از اين دين نمىتوان
به دست آورد؛ چه اينكه پيروان آن نيز نمىتوانند به مبانى روشنى از كتاب مقدس
استشهاد و يا به جملاتى از آباى كليسا (مؤمنان قرنهاى اوليه) استناد كنند.
اگر معيار داورى درباره فلسفه سياسى مسيحيّت، متون موجود اين دين
باشد،
[1] - منتسكيو، روح القوانين، ترجمه على اكبر مهتدى، ص
762.