نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 61
تاريخ كشورهاى مسيحى نشان مىدهد كه گاه
چهره مذهب در مسائل زندگى، چنان زشت ارائه مىشده كه قهرا نتيجهاى جز نفرت از
مذهب نمىتوانسته داشته باشد؛ مثلا:
زمانى كليسا به حمام رفتن افراد- به اين عنوان كه هر عملى كه باعث
زيباتر نشان دادن بدنهاى ما شود، به همانگونه نيز ما را به ارتكاب گناه نزديك
مىكند- حمله مىكرد.
كمكم كثيف بودن مورد تشويق قرار گرفت، و رايحه كثافت از همه جاى
مقدسين به مشام مىرسيد، تا بدان جايى كه پائولاى مقدس را اين عقيده به دست آمده
بود كه تميزى بدن و لباس، درست مترادف با عدم پاكيزگى و صفاى روح است و ....[1]
ب) احكام مسخ شده
در كتاب مقدس كنونى، احكامى ديده مىشود كه هرگز نمىتواند مبناى
حركت افراد در جامعه، و يا مبناى سياستهاى جامعه و دولت قرار گيرد؛ مثلا در انجيل
مىخوانيم:
با شرور مقاومت مكنيد، بلكه هر كه بر رخساره راست تو طپانچه زند،
ديگرى را نيز به سوى او بگردان. و اگر كسى خواهد با تو دعوا كند و قباى تو را
بگيرد، عباى خود را نيز به او واگذار.[2] و حتى
صريحا انجيل دعوت به جدا كردن دين از دولت مىكند و مىگويد:
مال قيصر را به قيصر ادا كنيد، و مال خدا را به خدا.[3]
يكى از چهرههاى فلسفى فرانسه، «بل» (1647- 1706 م) در اثبات اينكه «مسيحيان
حقيقى، قادر به تشكيل دولتى كه بتواند دوام بياورد نيستند»، به اين جمله انجيل
استشهاد مىكند: «اگر كسى به يك طرف صورت شما سيلى زد، طرف ديگر را هم بر او عرضه
كنيد» و از آن، اين گونه نتيجه مىگيرد:
[1] - راسل، زناشويى و اخلاق، به نقل از: برگزيده افكار
راسل، ص 58.