نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 60
برداشتهايى از مسيحيّت، در اين تفكيك و
جدايى مؤثر بوده است:
الف) تعارض بين دنيا و آخرت
در وجود انسان گرايشها و غرايزى وجود دارد كه اگر براى مدتى محدود و
يا در برخى از افراد، بتوان آنها را سركوب كرد، ولى ريشهكن كردن اين تمايلات به
طور كلى امكانپذير نيست. ازاينرو، چنانچه به نام دين و خدا، با اين گرايشها
مبارزه شود، در نهايت، اعتقادات دينى سست و ضعيف خواهند شد. لذا وقتى مسيحيّت به
عنوان مذهبى كه به جنگ دنيا و لذتهاى طبيعى بشر برخاسته، شناخته شده، و ديندارى
مستلزم صرفنظر از لذتهاى مادّى و بىاعتنايى به زندگى دنيوى تلقى گردد، دين در
معرض حذف و شكست قرار مىگيرد.
راسل مىگويد:
تعليمات كليسايى، بشر را در ميان دو بدبختى و حرمان قرار مىدهد: يا
بدبختى دنيا و حرمان از نعمتهاى آن، و يا بدبختى و حرمان از آخرت و حور و قصور
آن. و انسان الزاما بايد يكى از اين دو بدبختى را تحمّل كند: يا به بدبختى دنيا تن
دهد و خود را محروم و منزوى نگه دارد و در مقابل، در آخرت از لذتهاى آن، بهرهمند
گردد، يا اگر خواست در دنيا از نعمتها و لذتها بهرهمند باشد، بايد بپذيرد كه در
آخرت محروم خواهد ماند.[1] چنين بينشى
در تعارض خوشبختى دنيا و آخرت، نه تنها حضور دين را در صحنه زندگى كمرنگ مىكند،
بلكه مىتواند عامل گريز از دين، نفى عقايد مذهبى و روى آوردن به ماديگرى و
بىدينى گردد.
قضاوت استاد عالىقدر، شهيد مطهرى درباره فردى ضد مذهب، مانند
برتراند راسل اين است كه:
راسل از كسانى است كه اين تعليم كليسايى، سخت او را آزار مىداده
است، و شايد اين تعليم تأثير فراوانى در گرايشهاى ضد خدايى و ضد دينى او داشته
است.[2]
[1] - به نقل از: مرتضى مطهرى، علل گرايش به ماديگرى، ص
219.
[2] - به نقل از: مرتضى مطهرى، علل گرايش به ماديگرى، ص
219.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 60