نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 581
به اذن الهى در كاينات تصرف مىكند، عصايى
را اژدها، كورى را بينا و حتى مردهاى را زنده مىكند.
در اين موارد، نبايد پنداشت كه شخصيت و اراده صاحب معجزه، هيچگونه
دخالتى ندارد[1] و او
صرفا پرده نمايش است و ذات احديّت مستقيما و بلا واسطه، اين معجزات را پديد
مىآورد؛ زيرا در قرآن كريم تصريح شده است كه معجزات، آيات خود رسولان- البته با
اذن خداوند- است. اين اذن، از نوع اجازه اعتبارى نيست كه با لفظ و اشاره انجام
گيرد و از ريشههاى تكوينى در شخصيّت و كمالات ولىّ خالى باشد، بلكه اين اذن، همان
اعطاى نوعى كمال است كه منشأ چنين اثرى مىگردد و اگر خداوند نخواهد، آن كمال از
او سلب مىشود:
و ما كان لرسول ان يأتى بآية الّا بأذن اللّه؛[2] هيچ پيامبرى را نرسد كه آيت و معجزهاى بياورد مگر به اذن خداوند.
در اين آيه، آورنده آيت، شخص رسول دانسته شده است و نيز درباره
سليمان، خداوند فرمود:
فسخّرنا له الريح تجرى بامره رخاء حيث اصاب؛[3] ما باد را مسخّر وى ساختيم تا هرجا بخواهد به آسانى و به ارادهاش،
به حركت درآورد.
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز داراى اين گونه تصرفات
تكوينى بوده است، و نمونههاى فراوانى از آنها در كتابهاى تاريخ و حديث ثبت شده
است. يكى از آن موارد، جريانى است كه امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه قاصعه
آورده و مشاهدات خويش را درباره آن، بازگو كرده است:
من با پيامبر بودم كه سران قريش به خدمتش آمده و گفتند: اى محمد!
ادعاى بزرگى دارى كه هيچيك از پدرانت و احدى از خانوادهات، چنين ادعايى
نداشتهاند. ما خواستهاى
[1] - علامه طباطبائى تحت عنوان« ان القرآن يثبت تأثيرا
فى نفوس الانبيا فى الخوارق» اين بحث را مطرح مىكند( الميزان، ج 1، ص 79).