نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 481
پيامبر، او را ارشاد نموده است كه در چه
شرايطى براى به دست گرفتن قدرت قيام كند و كار مردم را به دست گيرد. چه اينكه آن
چه در تاريخ اتفاق افتاده است، در اين جهت بوده است، همانطور كه خود حضرت، در
خطبه شقشقيه بدان تصريح كرده كه اگر حضور و پشتيبانى مردم نبود، مهار شتر خلافت را
به كف نمىگرفتم.
4- افزون بر نكات بالا، از سند اينروايات نمىتوان غفلت كرد، به
خصوص كه مسئله، جنبه اعتقادى داشته و از فروع مسئله امامت معصومين عليهم السّلام
شمرده مىشود.
قابل توجه است كه هيچيك ازاينروايات، داراى سند معتبر نيست و بلكه
هيچيك از آنها در متون اوّليه شيعه، كه هم اينك در اختيار ما است ديده نمىشود.
محدثين بزرگى، مانند شيخ صدوق و كلينى، چنين رواياتى را در كتابهاى خود
نياوردهاند، و اگر برخى ازاينروايات، در متون حديثى مرحله بعد ديده مىشود، به
شكل مرسل و بدون ذكر سند بوده است و به نظر مىرسد كه از منابع عامّه نقل شده
باشد؛ مثلا روايت اول، دوم و سوم، از «تاريخ طبرى» و «كامل ابن اثير» است، روايت
چهارم از منابع ديگر عامه نقل شده است، و روايت ششم از ابن ابى الحديد است و روايت
پنجم از «كشف المحجّه» است كه از آثار قرن هفتم هجرى مىباشد. اگرچه روايت اوّل،
در نهج البلاغه نيز آمده است، ولى براساس تتبع محققان، مدركى جز تابع طبرى و ابن
اثير براى آن يافت نشده است.[1] به علاوه
كه راوى آن سيف بن عمر است كه در تاريخ، به دروغپردازى و جعل حديث مشهور است، تا
جايى كه برخى محققان، همه روايات او را- به طور كلى و يا قسمتى از آنرا- جعلى و
كذب دانستهاند.[2] نمونهاى
از دروغهاى او اين است كه ابو ذر به ميل خود به ربذه رفت. اين نسبت دروغ، برخلاف مسلّمات
تاريخ است، براى تبرئه دستگاه خلافت، جعل شده است.[3]
اگر كسى ادعا كند كه اين قبيل روايات، كه در كتب عامه از حضرت على عليه السّلام
[1] - محمد دشتى و كاظم محمّدى، المعجم المفهرس لالفاظ
نهج البلاغه، ص 1384؛ عبد الزهراء الخطيب، مصارد نهج البلاغه و اسانيده، ج 2، ص
172؛ سيد صادق موسوى، تمام نهج البلاغه، ص 631.
[2] - محمد تقى تسترى، بهج الصباغه، ج 9، ص 451 و 564.