نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 385
ازاينرو، بر مبناى چنين تفسيرى از حاكميت
الهى، نه فقط حق الهى حكومت، به استبداد، ظلم و تجاوز به حقوق ملت نمىانجامد و
هرگز آنرا مشروع جلوه نمىدهد، بلكه دقيقا در مقابل آن قرار دارد و با بروز چنين
آفتهايى، فرمانروا از منصب خود ساقط، و مبارزه با او به عنوان طاغوت، لازم خواهد
بود.
6. حاكميت الهى و محدوديّت قدرت حاكم
با توجه به حاكميت تشريعى خداوند، جايى براى پندار «نامحدود بودن
قدرت حاكم»[1] وجود
ندارد و اين برداشت كه «چون خداوند، حاكم را به فرمانروايى مىگمارد، پس قدرت حاكم
الهى، تنها در محدودهاى است كه از طرف خداوند براى او مشخص شده است و اين محدوده
نسبت به افراد مختلف و در شرايط گوناگون، متفاوت مىباشد.
به تعبير ديگر، همانگونه كه حاكميت تشريعى خداوند شخص حاكم را تعيين
مىكند، همان حاكميت تشريعى نيز، حوزه اختيارات او را مشخص و شعاع عمل او را ترسيم
مىكند و طبعا جايى براى قدرت نامحدود وجود ندارد و ما در بحثهاى آينده به توضيح
اين نكته خواهيم پرداخت.
7. حاكميت الهى و اعتبار حقوق اجتماعى
اين ديدگاه در حاكميت تشريعى خداوند و منشأ الهى دولت، به معناى سلب
حقوق اجتماعى افراد جامعه، و انكار اين حقوق نيست، بلكه بنا برا اين تفسير، سررشته
همه حقوق فردى و اجتماعى را در ربوبيّت الهى بايد جستوجو كرد. البته همه افراد
اجتماع، براساس حقوقى كه خداوند برايشان مقرر داشته، مىتوانند نقش مؤثر و
سازندهاى در جامعه داشته باشند؛ چه اينكه مالكيت حقيقى و اعتبارى خداوند،
[1] - در فصل اختيارات دولت اسلامى، مسئله ولايت مطلقه،
مورد بررسى قرار مىگيرد.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 385