responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد    جلد : 1  صفحه : 381

پيدايش «نظريه حاكميت عمومى» به عنوان عكس العمل آن گرديد، و مردم با اين شعار به صحنه آمدند تا قدرت شاهان را محدود سازند. از اين پس بود كه انقلاب‌هاى قرن هفدهم و هجدهم ميلادى رخ داد.[1] با رونق يافتن ديدگاه‌هاى مرد سالارانه، و جاهليت و اعتبار نظريه افول كرد و به ويژه، با جدا شدن كليسا از دولت، حكومت‌ها به جاى تكيه بر مشروعيت الهى، پايگاه مشروعيت خودت را رضايت و حمايت مردم جست‌وجو كردند.

در تاريخ اسلام نيز گروهى از مسلمانان كه طرفدار عقيده جبر بودند، از اين عقيده طرفدارى كرده‌اند و به خصوص، حكمرانان ستمگر، براى مشروع جلوه دادن حاكميت خود، به همين وسيله متوسل شده و با چنين ابزارى، زبان اعتراض را در كام ملّت‌ها قطع، و آن‌ها را وادار به تحمّل سخت‌ترين جنايات كرده‌اند.

يكى از اصحاب امام صادق عليه السّلام به حضرت گفت: مگر خداوند نفرموده است كه ملك از آن او است، به هركس بخواهد مى‌دهد و از هركس بخواهد مى‌ستاند، و مگر خداوند حكومت را به بنى اميه نداده است، پس چه خللى در كار آن‌ها وجود دارد؟

امام عليه السّلام فرمود: اشتباه مى‌كنى. خداوند حكومت را به بنى اميه نداده است، بلكه اين منصب را به ما عطا كرده؛ ولى بنى اميه از ما گرفته‌اند؛ مانند كسى كه صاحب لباسى است و ديگرى از دست او مى‌ربايد. رباينده، حقّى پيدا نمى‌كند.[2] چنين افرادى گمان مى‌برند كه هركس به حكومت دست يافت، خداوند راضى است، حكومتش قانونى و مشروع است و اطاعت او لازم است؛ ولى امام صادق عليه السّلام توضيح دادند كه نسبت به هركس كه مال و ثروتى در اختيار دارد، نمى‌توان او را داراى حق مالكيت دانست، و چه بسا فردى از راه دزدى و غاصبانه، مالى را تصرف كرده باشد.


[1] - عبد الرحمن عالم، بنيادهلى علم سياست، ص 164.

[2] - عبد الاعلى مولى آل سام عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال: قلت له:« قل اللهم مالك الملك تؤتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممّن تشاء» أليس قد اتى اللّه عزوجل بنى امية الملك؟ قال ليس حيث تذهب، ان اللّه عزوجل اتانا الملك و اخذته بنوامية، بمنزلة الرجل يكون له الثوب فيأخذه الآخر فليس هو للذى اخذه( الحويزى، نور االثقلين، ج 1، ص 324).

نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد    جلد : 1  صفحه : 381
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست