نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 354
شده و نسبت به برادران خود، مهربانتر گردد.[1] ه)
به مردم بىاعتنا نباشد: والى نبايد به سبب فرمانروايى و حكومت بر
مردم، احساس برترى نموده و از مردم روىگردان باشد.[2] و) هيچچيز را بر حقخواهى ترجيح ندهد: خطاب
به حاكم مصر فرمود:
سخط و ناخشنودى خداوند را با راضى كردن هيچيك از مردم، كسب نكن.[3]
ز) هواهاى نفسانى، او را به تبعيض سوق ندهد:
هرگاه ميل و خواست والى به يك سو گرايش داشته باشد، در بسيارى از موارد، او را از
عدالت بازمىدارد.[4] برخوردارى
حاكم اسلامى، از اين امتيازات، بستگى به ميزان بهره او از تقوا دارد؛ چه اينكه
ضعف تقوا، مشكلات اخلاقى فراوانى را در شيوه رهبرى و روابط رهبر با جامعه، ايجاد
مىكند. ناهنجارىهاى اخلاقى زير نيز متقابلا، نمونهاى از آثار بىتقوايى و نمودى
از قهر و غلبه هواهاى نفسانى بر زمامدار است:
شيفته قدرت بودن، از موضع تكبر با مردم برخورد كردن، مردم را مدّاح و
ثناخوان خويش بارآوردن، با رسيدن به رياست، همه ارزشها و فضايل را از دست دادن،
روحيه خودبرتربينى داشتن، در شنيدن انتقاد بىتحمّل بودن، رفتار تبعيضآميز داشتن
و ...
آيا عدالت كافى است؟ (نگاه فقهى)
در بسيارى از مسائل فقهى، از عدالت سخن به ميان آمده است؛ مثلا براى