نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 339
و حكمتهايى است كه ضرورت چنين شرطى را
توجيه و تفسير مى كند؛ به تعبير ديگر، جايگاهى كه اسلام براى رهبر ارائه نموده،
مسئوليتهايى كه از او خواسته و نقش و تأثيرى كه در اجتماع، براى او ديده است،
اقتضاى اين ويژگى را دارد.
مسائل زير، اركان و ضرورتهاى اين خصلت رهبرى را تبيين مىنمايد:
1. تقوا و پويايى اجتماعى
از آنجا كه جامعه اسلامى، بر مبناى مكتب اداره مىشود و مانند هر
اجتماع مرامى ديگر، عقيده، هويت و ساختار آنرا شكل داده، و حركت آنرا جهت
مىدهد، ازاينرو، رسوخ عقيده در كارگزاران آن، مؤثرترين عامل رشد و پيشرفت
اينجامعه است؛ چه اينكه ضعف باورها و عدم تعهد به آرمانها در آنان، حركت آنرا
كند، و در نهايت متوقف مىسازد.
از جمله مسائل مهمى كه در دنياى معاصر، بهجا و به موقع، ذهن
كاوشگران مباحث اجتماعى و سياسى را به خود مشغول داشته، نقش و تأثير باورها در
پويايى نظام اجتماعى است. برتراند راسل، كه فيلسوف مادى مسكلى است، مىنويسد:
قدرت جامعه، تنها بر شمار افراد و منابع اقتصادى و توانايىهاى فنى
آن وابسته نيست، بلكه به باورهاى آن هم بستگى دارد.
او در ادامه، براى مستدل ساختن اين نظريه، به سراغ تاريخ اسلام
مىرود و مىگويد:
نمونه كلاسيك رسيدن به قدرت از طريق باور، اسلام است. پيامبر اسلام
بر منابع مادى اعراب چيزى نيفزود، و با اين حال، چند سال پس از او اعراب، با شكست
دادن نيرومندترين همسايگان خود، امپراتورى بزرگى برپا كردند. بدون شك ديانتى كه
پيامبر اسلام بنيان نهاد، عامل اساسى توفيق ملت عرب بوده است ... در زمان حيات
پيامبر، و تا چند سال پس از او، ايمان دينى، ملت عرب را متحد نگه مىداشت و در جنگ
به آنها قوت قلب و جسارت مىبخشيد ...[1]