نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 337
جامعه سياسى، با قرار گرفتن در محدوده
اخلاق، نه مىتواند تشكيل شود و نه مىتواند پايدار بماند.[1]
شرط عدالت در متون اسلامى
در مكتب اسلام، آراستگى به فضايل اخلاقى و عدالت، نه فقط براى
فرمانرواى جامعه و رهبر امت، بلكه براى بسيارى از سمتهاى ديگر اجتماعى، يك شرط
قطعى و اساسى است و در متون مستند به وحى، با تعبيرات گوناگون نسبت به اين شرط
تأكيد شده است. ما در اينجا ابتدا به نصوص و مستندات اين شرط، اشاره، و سپس فلسفه
و حكمت آنرا ارزيابى مىنماييم.
در قرآن كريم، بهطوركلى از اطاعت اسرافكاران، فسادكنندگان بر زمين،
غافلان از ياد خدا، پيروىكنندگان از خواهشهاى نفسانى، گناهكاران، ناسپاسان و
ظالمان، نهى شده است.[2] از اين
دستورات و فرامين الهى، بهخوبى فهميده مىشود كه گروههاى فوق، شايستگى به دست
گرفتن امور جامعه را نداشته، و بهعنوان رهبر جامعه، نبايد مورد تبعيت و پيروى
قرار گيرند.
در روايات اسلامى نيز چنين شرطى ديده مىشود:
امام باقر عليه السّلام از پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و
سلّم چنين نقل مىكنند:
امامت و رهبرى فقط شايسته كسى است كه داراى اين سه خصلت باشد: تقوا و
ورعى كه او را از معصيت خداوند، بازدارد؛ حلم و تحملّى كه در اثر آن، خشم و غضب را
تحت اختيار و كنترل خود داشته باشد؛ رهبرى به شيوه پسنديده بر مردم، به گونهاى كه
مانند پدرى مهربان براى آنان باشد.[3] حضرت على
عليه السّلام مىفرمايند: