نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 292
از نظر عامّه، امام بايد در اصول دين و فروع
آن، مجتهد باشد؛ چرا كه مىخواهد به كار دين بپردازد، شبهههاى اعتقادات دينى را
برطرف سازد، در پيشآمدها و حوادث، فتوا و نظر دهد. مهمترين هدف امامت، نگهبانى
از اصول و مبانى دين، و نيز فصل خصومت و اختلافات است كه بدون اجتهاد و صاحبنظر
بودن، تحقق نمىيابد.[1] ماوردى
مىنويسد:
در امامت، علم براساس اجتهاد، در رخدادها و احكام، شرط است.[2] قلقشندى نيز همين عبارت را تكرار
كرده و در كتاب خود آورده است.[3] و نووى
(فقيه بزرگ مذهب شافعى) مجتهد بودن را در عداد شرايط امام شمرده است.[4] ابن خلدون، پس از آن كه علم را
براى منصب امامت لازم مىشمرد، مىنويسد:
دليل چنين شرطى آشكار است؛ زيرا امام در صورتى مىتواند احكام الهى
را تنفيذ كند كه عالم بدان باشد، و البته علم بدون اجتهاد، كافى نيست؛ چرا كه
تقليد، نقص است و شأن امامت، د راوصاف گوناگون، كمال مىطلبد.[5]
عدهاى از علماى مذاهب مختلف اسلامى، هر چند تعبير اجتهاد را در شرايط امام
نياوردهاند، ولى در واقع آنرا لازم مىدانند؛ مثلا قاضى ابى يعلى مىنويسد:
امام بايد در علم و دين، از ديگران افضل باشد.[6]
از تعبيرات امام محمّد غزالى نيز چنين برداشت شده است كه اجتهاد را در حاكم شرط
مىداند.[7] درعينحال
نبايد غفلت كرد كه مسئله امكان اجتهاد، طى قرنهاى متمادى در ميان دانشمندان اهل
سنت مورد اختلاف بوده است، و پس از قرن چهارم هجرى، عدهاى از