نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 261
جنبش، افراد را بدان ترغيب مىكند، و رهبرى،
حمايت آنها را جلب مىنمايد. رهبرى لايق، حسّ همبستگى را در جنبش تحكيم مىبخشد و
پيوسته اعضا را از ارزشها و اهداف مشتركشان آگاه و به آن علاقهمند مىسازد.[1] ازاينرو، رهبرى پويا و با نفوذ،
نيروى محركّه دگرگونىهاى اجتماعى شمرده مىشود.[2]
البته تشكل و بسيج نيروها در سطح جامعه، و به حركت درآوردن آنها در يك مسير، نمود
بيرونى تأثير رهبرى است، و تأثير درونى و روانى آن، خلق انگيزهها، برانگيختن
شوقها و به عزم و اراده رساندن ميلها و گرايشات است كه از آن به «تمركز توجه
افراد» تعبير مىكنند.[3]
ب) اصالت رهبرى
اين سؤال كه اصالت با «رهبر» است يا «رهبرى»، در ابتدا گنگ به نظر
مىآيد، ولى مقصود اين است كه آيا ارزش رهبر از شخص او ناشى مىشود، و در گرايش
عشق و علاقه، هدف را، شخص او بايد قرار داد و همين كه او چيزى را انتخاب كند يا
بخواهد يا بستايد، به همين دليل، بايد آنرا خير و صلاح دانست؟
در فرض تقدّم و اصالت رهبر، هدفها و آرمانها پس از او و تابع او- و
قهرا بىمقدار- اند. به هيچ چيز فراتر از او نبايد انديشيد، و هر چيز را به پاى او
بايد قربانى كرد؛ بلكه از او به منظور دستيابى به آرمان و هدف رهبرى پيروى
مىشود، و هرگاه كه او از اين نقش ناتوان شود، يا فرد ديگرى با امتيازات بيشتر،
لياقت رهبرى را يابد، رهبر تغيير مىكند.[4]