نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 218
به پيامبر اسلام، عكس آن ثابت است و آن حضرت
در تمام شئون حكومت دخالت داشتهاند. لذا براى پيروان آيين اسلام، با توجه به اصل
«تأسّى» يگانگى و انطباق دين و دولت، يك اصل مطلوب، تلقى مىشود؛ زيرا قرآن كريم،
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به عنوان «اسوه حسنه» به مسلمانان معرفى
مىكند و مىفرمايد:
لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة.[1] پس
با قبول اسلام، همان چيزى كه حالت استثنايى و خصوصى، نام گرفته است، الگو و نمونه
به حساب مىآيد، و اگر رويه ديگرى در انبياى گذشته رواج داشته، و در عصر آنان
تفكيك و جدايى- با توجه به شرايط خاص هر كدام- قابل قبول بوده، و خداوند مسئوليتى
درباره فرماندهى و رهبرى سياسى بر عهده آنان نگذارده است اما در دوران اسلامى و
عصر نبوى، چنين تفكيكى وجود نداشته و به اقتضاى سيره نبوى، مطلوب نيست.
ولى در بررسى توجيه دوم، كه استناد به آيات فراوانى نموده و در قالب
مستدلترى ارائه شده، بايد مسئله را از نظر منطق قرآن تحليل نماييم و براساس آن،
به داورى و ميزان صحت و سقم آن بپردازيم.
براى به دست آوردن منطق قرآن كريم، درباره نقش پيامبر اكرم صلّى
اللّه عليه و آله و سلّم در دولت اسلامى، سؤالهاى زير را مىتوان مطرح كرد:
1- قرآن كريم، پيامبر اسلام را به چه عنوانى معرفى مىكند؟
2- قرآن كريم، چه وظايفى را بر عهده رسول خدا مىگذارد؟
3- قرآن كريم، چه اموال و دارايىهايى را از آن پيامبر مىداند؟
4- قرآن كريم، چه وظايفى را براى مردم، در مقابل حضرت برمىشمارد؟
1- قرآن و رهبرى سياسى پيامبر
قرآن كريم، پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به عنوان
فردى كه براى دخالت در زندگى مردم