درصورتىكه شخص مديون، قدرت اداى دين خود را نداشته باشد، حاكم
اسلامى وظيفه دارد بدهى او را بپردازد و او را از زير بار بدهكارى بيرون آورد.
پيامبر اسلام فرمود:
هر بدهكارى كه به نزد حاكم مسلمين رود، و درماندگى خود را براى او
آشكار سازد، از پرداخت دين معاف بوده و حاكم اسلامى بايد بدهى او را بپردازد.[2] همچنين رسول خدا، در سخنرانى
عمومى خود، اعلام مىكردند:
هركس با بدهكارى از دنيا رفته (و مالى براى پرداخت بدهىاش به جا
نگذاشته) دين او بر عهده من است.[3] امام صادق
عليه السّلام فرمود كه اين اعلام عمومى باعث گرديد تا يهوديان به اسلام روى
آوردند؛ زيرا با اين سخن پيامبر، خود و خانواده خويش را تأمين مىديدند.[4] علاوه بر موارد فوق، مسئوليتهاى
قضايى ديگرى نيز براى حاكم اسلامى وجود دارد كه در فقه اسلامى ذكر گرديده است و در
آن موارد نيز، پيامبر به عنوان حاكم اسلامى اقدام مىكردند؛ همچون «ملاعنه» كه
كيفيّت آن در قرآن تبيين شده است[5] و بر طبق
روايات متعدد، رسول خدا، اين دستور را چنانچه شوهرى، همسر خود را مورد اتهام قرار
داده و قذف مىكرد، اجرا مىنمود.[6]
هدايت، تنظيم و كنترل اقتصاد
نقش دولت اسلامى در اقتصاد جامعه، ابعاد گوناگونى دارد، كه بخشى از
آن