نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 165
به انجام وظيفه بپردازند.[1]
بر اين اساس، از قرنها پيش، در تشكيلات حكومتى مسلمانان، دايرهاى به نام «امور
حسبه» وجود داشته و افرادى به نام «محتسب» در آن بخش، انجام وظيفه مىكردهاند.
محتسب فردى بود كه از سوى دولت مأموريت داشت تا امور اجتماعى مردم را مورد بررسى
قرار دهد، و ضمن فراخواندن به خوبىها، آنان را از بدىها بازدارد. اين گروه كه از
بيت المال حقوق دريافت مىكردند، اجازه داشتند كه در مأموريتهاى خود به تأديب
بدنى نيز بپردازند، و حكمشان در جامعه نافذ بود.[2]
ناگفته نماند كه در اينجا فريضه امر به معروف و نهى از منكر، صرفا از نظر ارتباط
با دولت اسلامى، مطرح گرديده است؛ ولى اين مطلب بدان معنا نيست كه قبل از تشكيل
حكومت اسلامى، اين وظيفه ساقط بوده و تنها در «قالب دولتى» قابل اجرا است؛ زيرا از
يك سو امر به معروف و نهى از منكر زبانى اختصاص به دوره خاصى ندارد، و از سوى
ديگر، قيام براى تشكيل دولت حق، به عنوان يك معروف مسلّم، وظيفهاى حتمى است كه در
موارد مخاطره با اذن فقيه جامع الشرائط انجام مىگيرد.
گروه سوم
قوانين و مقرّراتى كه:
الف) مربوط به مسائل اجتماعى است.
ب) همه مردم نسبت به آن وظيفه داشته، و براى به اجرا درآمدن آن، امت
اسلامى بايد بسيج شود.
ج) آحاد رعيّت به صورت پراكنده و انفرادى، توان انجام آنرا نداشته و
تنها با سازماندهى نيروها و متشكل كردن آنان، زمينه اجراى قانون فراهم مىگردد.
د) بسيج، سازماندهى و متشكل كردن مردم، پشتوانهاى از حمايت و اقتدار
دولت