responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس    جلد : 1  صفحه : 82

رأفتى، رحمتى هست؛ ولى عكس آن، صادق نيست؛ زيرا رأفت، پيش‌تر و ظريف‌تر از رحمت است. اين موضوع، با آنچه از جوهرى و ابن اثير نقل كرديم، هماهنگ است.

اين صفات و ويژگى‌هاى آنها، دل انسان را گرم و اميد انسان را افزايش مى‌دهد و در ارزيابى‌ها به انسان كمك مى‌كند تا تقديرهاى خداوند را مثبت و خير ارزيابى نمايد. خداوندى كه مهربان باشد، هرگز بندگان خود را مورد آزار و اذيت قرار نمى‌دهد و هر چه مى‌كند، از سر لطف و محبّت است؛ حتى اگر ظاهرى سخت و دردآور داشته باشد. بديهى است چنين تصوّرى از رفتار خداوند، فضايى لطيف و با نشاط ميان انسان و خداوند به وجود مى‌آورد.

هفت. اندازه گذارنده (مقدّر)

صفت «مُقدِّر (اندازه گذارنده)»، اسم فاعل از «قدر، يقدر»، از ريشه «قدر» است كه بر اندازه و حقيقت و نهايت هر چيز، دلالت مى‌كند.[343] بنا بر اين، مُقدِّر، كسى است كه مقدار و نهايت و اندازه چيزى را كه اراده كرده، معين مى‌كند.

برگرفته‌ها از مصدر «تقدير»، 23 بار در قرآن كريم در باره خدا به كار رفته است؛ امّا صفت مُقدِّر، در قرآن به كار نرفته است. در احاديث، تقدير، يكى از مراحل آفرينش موجودات به شمار مى‌آيد كه پس از مشيت و اراده و قبل از قضاست: «چيزى موجود نمى‌شود، مگر آن كه خدا بخواهد و اراده كند و تقدير كند و حكم كند». در تفسير تقدير نيز سخنانى از اين دست، گفته شده است: «اندازه طول و عرض و بقا»،[344] «اندازه نهادن طول و عرض چيزى»[345] و «قرار دادن اندازه مهلت‌ها و روزى‌ها و بقا و نابودى».[346] بر اساس اين احاديث، در نظام آفرينش، همه چيز

بر اساس اندازه‌گيرى و تقدير خاصّى از جهات مختلف، چون: طول، عرض، دوام، مهلت و روزى،


[343]. معجم مقاييس اللغة، ج 5، ص 62؛ الصحاح، ج 2، ص 786.

[344]. المحاسن عن محمّد بن إسحاق: قالَ أَبُوالحَسَنِ( ع) لِيونُسَ مَولى عَلِى بنِ يقطينٍ: يا يونُسُ ... لا يكونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضى، ثُمَّ قالَ: أَتَدرى مَا المَشيئَة؟ فَقالَ: لا. فَقالَ: هَمُّهُ بِالشَّى‌ءِ. أَوَتَدرى ما أَرادَ؟ قالَ: لا. قالَ: إِتمامُهُ عَلَى المَشيئَة. فَقالَ: أَوَتَدرى ما قَدَّرَ؟ قالَ: لا. قالَ: هُوَ الهَندَسَة مِنَ الطّولِ وَالعَرضِ وَالبَقاءِ. ثُمَّ قالَ: إِنَّ اللّهَ إِذا شاءَ شَيئا أَرادَهُ، وإِذا أَرادَهُ قَدَّرَهُ، وإِذا قَدَّرَهُ قَضاهُ، وإِذا قَضاهُ أَمضاهُ( المحاسن، ج 1، ص 380، ح 840؛ بحار الأنوار، ج 5، ص 122، ح 69).

[345]. المحاسن عن يونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا: لا يكونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضى. قُلتُ: فَما مَعنى شاءَ؟ قالَ: ابتِداءُ الفِعلِ. قُلتُ: فَما مَعنى أَرادَ؟ قالَ: الثُّبوتُ عَلَيهِ. قُلتُ: فَما مَعنى قَدَّرَ؟ قالَ: تَقديرُ الشَّى‌ءِ مِن طولِهِ وعَرضِهِ. قُلتُ: فَما مَعنى قَضى؟ قالَ: إِذا قَضاهُ أَمضاهُ، فَذلِك الَّذى لا مَرَدَّ لَهُ( المحاسن، ج 1، ص 380، ح 839؛ الكافى، ج 1، ص 150، ح 1).

[346]. تفسير القمّى عن يونس عن الإمام الرضا( ع): لا يكونُ إلّا ما شاءَ اللّهُ وأَرادَ وقَدَّرَ وقَضى، أَتَدرى مَا المَشِيئَة يا يونُسُ؟ قُلتُ: لا. قالَ: هُوَ الذِّكرُ الأَوَّلُ. أَتَدرى مَا الإِرادَة؟ قُلتُ: لا. قالَ: العَزيمَة عَلى ما شاءَ اللّه. وتَدرى مَا التَّقديرُ؟ قُلتُ: لا. قالَ: هُوَ وَضعُ الحُدودِ مِنَ الآجالِ وَالأَرزاقِ وَالبَقاءِ وَالفَناءِ. وتَدرى مَا القَضاءُ؟ قُلتُ: لا. قالَ: هُو إِقامَة العَينِ( تفسير القمّى، ج 1، ص 24؛ بحار الأنوار، ج 5، ص 117، ح 49).

نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس    جلد : 1  صفحه : 82
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست