نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 575
تفريح و بازىها، يادگيرى و دانش، خلّاقيت، عشق و محبّت، يارىرسانى
به ديگران (دستگيرى نيازمندان)، دوستان و دوستىها، كودكان، بستگان، خانه و مسكن،
محلّه و اجتماع مىخواندند. آزمودنى، به مدّت پانزده هفته و به طور هفتگى با هم
جلساتى داشتند و در باره موضوعات موردنظر بالا و مطالبى كه خوانده بودند با همديگر
بحث مىكردند. پس از پانزده هفته، هيچ كدام از افرادى كه در همه جلسات حضور داشتند
(سيزده نفر) معيارهاى بالينى افسردگى را در هر دو آزمون افسردگى بك و هاميلتون
نداشتند. در مطالعه پيگيرانه- كه يك هفته بعد انجام شد- دوازده نفر از آزمودنىها
همچنان فاقد نشانههاى بالينى افسردگى بودند.[2178]
بدين
ترتيب در يكى از معدود مطالعات انجام شده بر روى يك نمونه بالينى مبتلا به
افسردگى، مداخلات روانشناسى مثبتگرا، اثربخشى خود را نشان داد. با اين همه، هنوز
براى يك نتيجهگيرى كلّى، دو نكته مهم وجود داشت: الف. بررسى ارتباط بين انواع
سهگانه كه در الگوى روانشناسى مثبتگرا ذكر مىشوند (زندگى لذّتمندانه يا
شادمانه، زندگى درگيرانه و زندگى بامعنا) با مشكلات بالينى مرتبط- كه اساسىترين
آنها افسردگى است-؛ ب. بررسى اثربخشى مداخلات روانشناسى مثبتگرا در مطالعات زنده
و چهره به چهره (نه صرفاً از طريق اينترنت).[2179]
-
بررسى و مقايسه
در
بررسى اين نظريه، بايد گفت:
اوّلًا
نظريه سليگمن همانند نظريه آرگايل، چند بُعدى است، نه تك بُعدى. اين نظريه، هم
بُعد هيجانى زندگى را در نظر گرفته است و هم بُعد فضيلتهاى اخلاقى را كه به عمل
درمىآيد (اخلاقى- رفتارى) و هم بُعد معنا و جهت فعّاليت را. همچنين از اين جهت،
به نظريه چند بُعدى اسلام، نزديك به نظر مىرسد.
ثانياً
سليگمن، زندگى لذّتبخش را برخوردارى از هيجانات مثبت مىداند كه لذّت در آن در
حدّ بيشينه و درد و رنج در حدّ كمينه باشد. با اين بيان، اين جزء نظريه سليگمن، با
نظريه هيجانات مثبت هماهنگ است. تنها تفاوت آن، اين است كه هيجانات مثبت را تنها
عامل شادكامى نمىداند و از اين جهت، به ديدگاه اسلام نيز نزديك است. همچنين اين
بخش نظريه وى، دو جزء از نظريه آرگايل، يعنى لذّت و فقدان عواطف منفى را در خود
جاى داده است. البته همان گونه كه گذشت، سليگمن، هيجانات را منحصر در لذّتها
نمىداند و از اين جهت، با نظريه آرگايل متفاوت است. وى سه گروه از هيجانات گذشته،
حال، و آينده را مطرح مىكند و در باره هيجانات
[2178]. گرانت و همكاران، 1995؛
به نقل از براتى، 1388.