نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 529
مشابه اين نظر، كانتور و همكارانش بر اهميت مشاركت فعّال در كارهاى
زندگى را تأييد مىكنند. مثلًا هارلو و كانتور پىبردند كه مشاركت اجتماعى،
پيشبينى قوىاى براى رضايت از زندگى در سالمندان بازنشسته است. شلدون، راين و ريس
دريافتند كه افراد در روزهايى كه به فعّاليتهاى ذاتى مىپردازند (به علّت تفريح و
لذّت آن) در خوشحالترين حالت ممكن به سر مىبَرَند.
داينر،
لوكاس و اوشى، اين گروه نظريهها را با نظريههاى گروه فهرست اهداف، پيوند زدهاند
و بيان داشتند كه «پژوهشگرانى كه در زمينه اهدافْ تحقيق مىكنند، بر اين موضوع كه
داشتن اهداف مهم و دنبال كردن آنها شاخصهاى پايايى در زمينه بهزيستى هستند، توافق
دارند. بنا بر اين، تئورىهاى اهداف مىتوانند عناصر فعّاليت لذّتبخش و كاهش تنش
را در توصيه بهزيستى روانى با هم تركيب نمايند. به نظر مىرسد افرادى كه اهداف
مهمّى دارند، انرژى بيشترى داشته، هيجانات مثبت بيشترى را تجربه كردهاند و احساس
مىكنند كه زندگى، بامعناست».[1936]
-
بررسى و مقايسه
همان
گونه كه مشهود است، اين تئورى، بر اساس تأثير تلاش و فعّاليت بر نشاط و شادابى شكل
گرفته است. به نظر مىرسد اين حالت، مبتنى بر يكى از ابعاد انسان است كه بر اساس
آن، به دلايلى، انسان به گونهاى آفريده شده كه وضعيت روانى وى با سكون و
بىتحرّكى، ناسازگار است. از اين رو، كار، يكى از نيازهاى روحى- روانى انسان نيز
هست. اگر كار نباشد، نشاط و شادابى از ميان خواهد رفت و زندگى، خستهكننده و
ملالآور مىگردد. امام صادق (ع) مىفرمايد:
لَو
كفِى النّاسُ كلَّ ما يحتاجونَ إلَيهِ لَما تَهَنَّؤوا بِالعَيشِ ولا وَجَدوا لَهُ
لَذَّةً.[1937]
اگر
تمام نيازهاى انسان، آماده بود، زندگى برايش گوارا نبود و از آن، هيچ لذّتى
نمىبُرد.
امام
صادق (ع) در ادامه با ذكر مثالى به توضيح بيشتر در اين زمينه مىپردازد و
مىفرمايد:
آيا
نمىبينى اگر كسى مدّتى ميهمان باشد و تمام نيازهاى خوراكى و نوشيدنى و كارى او را
برآورده سازند، هر آينه از بىكارى آزرده مىشود و نفسش با او به نزاع برمىخيزد
كه بايد
به
كارى مشغول گردد. حال اگر نياز انسان در تمام عمر، برآورده باشد و هيچ نيازى
نداشته باشد، چه خواهد شد؟! پس بهترين تدبير در آنچه براى انسان، آفريده شده، اين
است كه جايى براى تلاش نيز قرار داده شود تا بيكارى، او را به رنج نيندازد.[1938]