نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 528
نظريه آمده، قابل تحقّق نيست. از اين رو، نمىتواند در تمامى شرايط و
براى تمامى افراد پاسخگو باشد. اين نظريه، تنها مىتواند شادكامى در وضعيت كاميابى
را تبيين نمايد.
ثانياً
درست است كه با نگاه روانشناختى، تحقّق اهداف به احساس شادكامى مىانجامد، با اين
حال، آيا هر هدفى مىتواند با شادكامى پايدار و واقعى هماهنگ باشد؟! همان گونه كه
در نظريه خواستهها نيز اين گونه بود، برخى از اهدافى كه افراد براى خود تعيين
مىكنند نيز ممكن است با شادكامى پايدار و واقعى ناسازگار باشد و بلكه آن را تخريب
كند. از اين رو، بايد در تعيين اهدافْ دقّت نمود و نمىتوان هر هدفى را انتخاب
كرد. اهداف بايد در راستاى شادكامى و سعادت واقعى شكل بگيرند. به همين جهت است كه
اسلام به مسئله انتخاب هدف اهميت فوق العادهاى مىدهد. اين را بايد در مباحث
فلسفه خلقت جستجو نمود كه بيان آن از حوصله اين پژوهش، بيرون است.
ثالثاً
سطح اهدافى هم كه در اين نظريه، آمده، قابل بحث است. اهدافى كه در اين نظريه، نام
برده شده، اهداف معمولىاى هستند كه در دايره حوادث روزگار قرار مىگيرند. لذا
ممكن است گاه تحقّق يابند و گاه نه؛ امّا هدف يا اهداف متعالىاى وجود دارند كه از
اين قلمرو خارج اند و مىتوانند در تمام شرايط، وجود داشته باشند. در فرهنگ
اسلامى، اين هدف، همان خدايى شدن است كه با نظريه توحيد، سازگار است. اگر هدف،
تعالى اخلاقى و تكامل توحيدى باشد، در تمام شرايط، قابل تحقّق است.
در
مجموع مىتوان گفت كه هر چند تأثير تحقّق اهداف، غير قابل انكار است، امّا فراگير
نبوده، نمىتواند تمام جنبههاى شادكامى را تبيين نمايد. بنا بر اين، نمىتوان آن
را به عنوان تنها عامل شادكامى، معرّفى نمود.
چهار.
تئورىهاى فرايند يا فعاليت
يكى
ديگر از نظريهها، تئورىهاى فرايند يا فعاليت[1935]
اند. مدلهايى از شادكامى وجود دارند كه در آنها شركت در يك فعّاليت، به خودى خود،
شادىآور است. در بارزترين نمونه اين مدلها، چيكزنت ميهالى، اين گونه عنوان كرد
كه هنگامى كه افراد در فعّاليتهايى شركت مىكنند كه با توانايىهاى آنها مطابقت
دارد، در اوج شادكامى به سر مىبرند. وى اين حالت ذهنى را كه ناشى از هماهنگى بين
چالش و مهارت است، «غرقه شدن» ناميد و چنين بحث كرد كه مردمى كه اغلب
غرقه
شدن را تجربه مىكنند، احتمالًا شادى بيشترى احساس مىكنند. طبق نظريه چيكزنت
ميهالى، «فعاليتهاى متناسب با توانمندىها» تكجزء شادكامى اند. از اين رو،
مشاركت در اين گونه فعاليتها، عامل شادكامى به شمار مىرود.