نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 276
امنيت،[990] جدا شدن دوستان،[991]
حاكم ستمگر، همسايه بد، و همسر بدزبان[992]
به عنوان عوامل بدى عيش، ياد شده است.
چهار.
روايات راحت
همچنين
برخى ديگر از اين متون را مىتوان در روايات «الراحة» ديد. در اين روايات، از خانه
وسيعى كه شرمگاه فرد و بدى وضع زندگىاش را از ديد مردم بپوشاند، همسر شايستهاى
كه ياور امور دنيوى و اخروى او باشد، دخترى كه او را يا با ازدواج يا با مردن از
خانه بيرون كرده باشد[993] و مركب راهوار، به عنوان
عوامل مادّى آسايش زندگى ياد شده است.
پنج.
روايات خير
بخش
ديگرى از داشتههاى زندگى را- كه مىتواند مايه رضامندى گردد- بايد در روايات
«خير» جستجو كرد. در اين روايات، موارد متعدّدى نقل شده است. آنچه مهم است اين كه
هر چند بىترديد يكى از مصاديق خير، برخوردارى از مال و ثروت است، با اين حال، همه
آن و ارزشمندترين آن نيست. وقتى از امام على (ع) در باره چيستى خير پرسيدند،
فرمود:
لَيسَ
الخَيرُ أن يكثُرَ مالُك ووَلَدُك، ولكنَّ الخَيرَ أن يكثُرَ عِلمُك، و أن يعظُمَ
حِلمُك، و أن تُباهِى النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّك؛ فَإِن أحسَنتَ حَمِدتَ اللّهَ،
وإن أسَأتَ استَغفَرتَ اللّهَ.[994]
خير،
آن نيست كه ثروت و فرزندانت افزون شوند؛ خير، آن است كه دانشت افزون گردد؛
بردبارىات بزرگ شود؛ با خداپرستىات بر مردم افتخار كنى؛ اگر نيكى كردى، خدا را
سپاس بگويى؛ و اگر بدى كردى، از خداوند آمرزش بطلبى.
در
اين روايت، از امورى همانند: «علم»، «حلم»، «بندگى خدا»، «ستايش خدا» و «استغفار
از خدا» به عنوان مصاديق خير، ياد شده و نشان مىدهد كه انحصار خير در امور مادى،
نادرست و از
[990]. امام على( ع): الخائِفُ
لا عَيشَ لَهُ( غرر الحكم، ح 1011).
[991]. امام على( ع): لا عَيشَ
لِمَن فَارَقَ أحِبَّتَهُ( غرر الحكم، ح 10661).
[993]. امام صادق( ع):
ثَلاثَةٌ لِلمُؤمِنِ فيها راحَةٌ: دارٌ واسِعَةٌ تُوارى عَورَتَهُ وسُوءَ حالِهِ
مِن النّاسِ، وامرَأَةٌ صالِحَةٌ تُعينُهُ عَلى أَمرِ الدُّنيا والآخِرَةِ،
وَابنَةٌ يُخرِجُها إمّا بِمَوتٍ أو بِتَزويجٍ( الكافى، ج 5، ص 328، ح 6؛ الخصال،
ص 159، ح 206؛ المحاسن، ج 2، ص 449، ح 2545). توضيح اين كه مراد از قسم سوم اين
است كه وظيفهاش را نسبت به دختر- كه سنگينتر و حساستر است-، به اتمام رسانده
باشد. بنا بر اين، اتمام موفّقيتآميز مسئوليت، جزء عوامل آسايش به شمار مىرود.
لِلمُؤمِنُ راحَةٌ فى سَعَةِ
المَنزِلِ( المحاسن، ج 2، ص 450، ح 2550).