هر
كس به او سه چيز عطا شود، از سه چيز محروم نمىمانَد: ... به هر كه توكّل داده
شود، بسندگى داده شود. سپس فرمود: آيا كتاب خداوند عزّ وجلّ را تلاوت كردهاى: (و
هر كه به خدا توكّل كند او براى وى بس است)؟
لقمان
حكيم به فرزندش مىگويد كه چه كسى به خداوند توكّل نمود و خدا او را به غير خود
واگذار كرد[662] و امورش را كفايت ننمود؟![663]
نكتهاى
كه نبايد فراموش شود اين كه اين بسندگى، هر دو موقعيتِ خوشايند و ناخوشايند را
شامل مىشود و نشان مىدهد كه توكّل، در هر دو موقعيت كارايى دارد. به همين جهت،
معصومان (عليهم السلام) در همه امور به خداوند متعال توكّل مىكردهاند. امام على
(ع) به فرزندش محمّد بن حنفيه توصيه مىكند كه در همه امور به خدا توكّل كند.[664]
نتيجه اين توكّل نيز سرور و شادمانى براى فرد است. امام على (ع) مىفرمايد:
كسى
كه به خدا اعتماد كند، شادى را به وى نشان مىدهد، و كسى كه بر او توكّل كند، امورش
را كفايت مىنمايد.
گفتيم
كه وكالت و كفايت خداوند متعال بر همه امور و در همه كارها جريان دارد؛ امّا امور
زندگى در مقام عمل، به دو بخش «خير» و «شر/ ضُرّ» تقسيم مىشوند. از اين رو،
اختيار خير و شرّ عالم به دست خداوند متعال است (وكالت) و همو مىتواند مطلوب
انسان در هر دو موقعيت را تأمين كند (كفايت). اين يك واقعيت در عالم آفرينش است.
از طرف ديگر، انسان قرار دارد كه خواستار كسب خير و دفع شر است. بنا بر اين، براى
برطرف كردن شر و ناخوشايندى، و براى