نام کتاب : رساله جوديه نویسنده : ابن سينا جلد : 0 صفحه : 33
مجامع روحانى روم شرقى بدعت در دين گذاردهاند بايران و ساير ممالك
خاور ميانه تبعيد گرديدند.
از طرف ديگر ميدانيم شاپور دوّمين پادشاه ساسانى فرزند اردشير بابكان
مؤسّس سلسله با عظمت ساسانى پس از شكست دادن و اسير كردن والرين امپراطور روم و
تاراج شهر معروف انطاكيّه در محلّى كه طرف جنوب شرقى دزفول حاليّه است شهرى ساخت
كه آن را (واندوشاپور) ناميد كه معنى آن شهر شاپور بهتر از انطاكيّه است بوده و
تدريجا گندىشاپور كه معرّب آن جنديسابور است و گاهى جندى شاپور و امثال آن نيز
نام برده شده است.
سكنه اين شهر حسب الامر شاپور از تبعيدشدگان انطاكيّه و اسراى آنجا
(شايد با آنها يونانيها هم بوده باشند) تشكيل گرديد، سپس اين شهر در زمان شاپور
دوّم اقامتگاه شاهانه شد و ميگويند شاپور دوّم يكى از اطبّاى يونانى موسوم به
تئودوزيوس [1] يا تئودوروس را براى معالجه خود بآنجا
طلبيد و اين طبيب مسيحى مورد توجّه و مرحمت پادشاه قرار گرفت، شاپور امر داد كه
براى او كليسائى بر پا كنند و بخواهش وى عدّه زيادى از اسراى يونانى را آزاد سازند
و كم كم شروع بتدريس طبّ و ترجمه كتب يونانى نمود و آنجا را يكى از مراكز طبّى
عالم ساخت.
پس از شاپور دوّم در زمان انوشيروان دادگر شاهنشاه ساسانى چون
ژوستىنىين [2] امپراطور روم كيش مسيحى را قبول نمود
عدّه زيادى از علماء و اطبّاء و دانشمندان يهود و قائلين فلسفه افلاطون را كه
تبعيد نموده