نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 528
1. شاخه اول در بخشهاى پايين ساعد به سوى مچ توزيع مىگردد؛
2. شاخه دوم بالاتر از محل زير شاخه اول و مانند آن (به سوى مچ)
توزيع مىگردد؛
3. شاخه سوم در وسط ساعد مثل پيشين (به سوى مچ) توزيع مىگردد.
4. شاخه چهارم كه بزرگترين آنها است (پس از پنهان و عمقى بودن)
آشكار و به سطح پوست مىآيد، پس رشتهاى را مىفرستد كه با رشتهاى از وريد قيفال
يكى مىگردد، پس از مجموع آن دو، وريد اكحل به وجود مىآيد.
بقيه وريد زير بغلى همان وريد باسليق
[1] مىباشد و آن نيز مجدداً به عمق فرو مىرود.
(توضيح دربارة اكحل) وريد اكحل از جانب داخلى (ساعد) شروع مىشود و
روى زند فوقانى قرار مىگيرد، سپس رو به جانب خارجى مىنمايد و دو شاخه فرعى به
صورت حرف لام يونانى (؟) منشعب مىگردد، جزء بالايى لام
[2] به سوى انتهاى زند فوقانى مىرود و در ادامه، آهنگ مچ دست مىنمايد
و در پشت انگشت شست و بين آن و انگشت اشاره و در انگشت اشاره پراكنده مىگردد.
جزء پايينى لام به سوى انتهاى زند تحتانى مىرود و به رشتههاى سه
گانهاى تقسيم مىگردد:
1. يك رشته به محلى بين انگشت ميانى و انگشت اشاره رو مىآورد و با
رشته رگى كه از جزء بالايى لام به سوى انگشت اشاره آمده، پيوند مىخورد و آن دو رگ
واحدى را تشكيل مىدهند.
2. رشته دوم از آن مىآيد و آن وريد اسيلم
[3] مىباشد كه بين انگشت ميانى و انگشترى پراكنده مىگردد.
باسليق در سريانى به معناى ملك بزرگ است، اين وريد بزرگترين وريد
در دست مىباشد.
[2] لام در كتابت يونانى دو جزء دارد يكى به سوى بالا و جزء ديگر
به سوى پايين، در اينجا جزء بالايى لام به سوى انتهاى زند فوقانى مىرود.
[3] كلمه اسَيلم، تصغير اسلم مىباشد دليل نام گذارى آن به اسيلم
اين است كه گاه يك وريد مجاور يا سوار بر عصب و شريانى قرار دارد لذا فصد آن با
مخاطره مىباشد در بين وريدها، وريد زير بغلى اسلم (سالمترين) عروق مىباشد و وريد
اسيلم نيز از اين جهت امتياز دارد و چون از وريد زير بغلى كوچكتر است به اسيلم
(اسلم كوچكتر) نام گذارى شده است (به نقل از جيلانى).
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 528