نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 462
گرايش به خارج بدن، بازمى گرداند، زيرا اين فرد از ماهيچه از بخش
خلفى [1] بازو رويش مىيابد و در ادامه به
بخشهاى داخلى از آرنج متصل مىگردد، هرگاه اين زوج ماهيچه با هم عمل نمايند
بناچار ساعد به صورت مستقيم بازمى گردد.
(ماهيچههاى خم كننده)
ماهيچه خم كننده ساعد (به سوى بازو) يك زوج ماهيچه مىباشد كه يك فرد
آن كه بزرگتر است و ساعد را با گرايش به داخل بدن، خم مىگرداند، زيرا رويشگاه آن
از حفره [2] پايينى
[3] استخوان شانه و از زايده منقارى (غرابى) شانه مىباشد، هر سر
ماهيچهاى اختصاص به رويشگاهى دارد و ساعد را به طرف باطن بازو مايل مىنمايد و
وتر آن كه بافتى عصبانى [4]
دارد به بخش قدامى زند فوقانى، پيوند مىخورد. فرد ديگر با گرايش به خارج بدن،
ساعد را خم مىگرداند، زيرا رويشگاه آن از ظاهر بازو، يعنى پشت آن، مىباشد [5] و آن ماهيچهاى با دو سر گوشتى
مىباشد [6] يكى از بخش خلفى بازو و ديگرى از بخش
قدامى آن مىباشد، اين ماهيچه در عبور خود اندكى به درون مىرود تا رها شود و به
جلوى زند زيرين پيوند گردد.
ماهيچهاى كه با گرايش به خارج بدن، خم مىنمايد به زند زيرين پيوند
مىخورد و ماهيچهاى كه با گرايش به داخل بدن، خم مىنمايد به زند فوقانى پيوند
مىخورد تا اين كه كشش محكمتر باشد. هرگاه اين دو ماهيچه با هم هماهنگ عمل نمايند
ساعد را مستقيم (بدون هيچ گرايش) خم مىگردانند.
[1] در نسخه بولاق «فقار العضد» دارد كه سه نسخه تهران، آملى و
جيلانى «قفاء العضد» دارد و طبق آن ترجمه شد.
[2] نسخه بولاق «الزند» دارد كه نادرست مىباشد در نسخه تهران و
آملى، ص 277» الزيق» دارد كه مقصود حفره لبه كتف (گلنوئيد) است.
[3] قرشى بر جمله «الزيق الاسفل من الكتف» اشكال وارد نموده و آن
را ناشى از سهو نسّاخ دانسته است، و صحيح «الزيق الأعلى» مىباشد زيرا وى زيق
(حفره) فوقانى شانه را موازى با جلوى بازو مىداند، آملى اشكال وى را وارد
نمىداند و مىگويد: در اكثر كتابهاى تشريح يكى از دو سر ماهيچه را ناشى از طرف
پايينى حفره سر شانه مىدانند و طرف پايينى از حفره در واقع همان «زيق اسفل»
مىباشد.
[4] بافت عصب گونه دارد نه بافت غشايى (پرده مانند).
[5] زيرا اين قسمت بازو موازى خارج بدن است لذا بدان سوى متمايل
مىكند.