نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 460
يك ماهيچه از استخوان شانه رويش مىيابد و فضاى بين استخوان حاجز [1] و ضلع بالايى استخوان شانه را پر مىكند
و به سوى بخش فوقانى سر بازو از جانب خارجى با اندك گرايش به داخل نفوذ مىكند،
وظيفه اين ماهيچه دور نمودن (بازو از سينه) با گرايش به داخل بدن مىباشد.
دو ماهيچه از اين پنج ماهيچه، رويشگاه آن دو ضلع بالايى از استخوان
شانه مىباشد، يكى بزرگ كه رشته ليفى خود را به طرف بخشهاى تحتانى از استخوان
حاجز مىفرستد و فضاى بين حاجز و ضلع پايينى از شانه را پر مىنمايد و در انتها به
سر بازو از جانب خارجى آن متصل مىگردد و بازو را با گرايش به سوى خارج بدن، از
سينه دور مىنمايد و ماهيچه ديگر به ماهيچه اول متصل است تا آنجا كه گويا جزيى از
آن مىباشد و با آن نفوذ مىكند و مانند آن عمل مىنمايد، با اين تفاوت كه اين
ماهيچه، تنها به بالاى شانه تعلق زيادى دارد
[2] و پيوند اين ماهيچه به روى بازو به صورت اريب مىباشد و بازو را به
سمت خارج بدن گرايش مىدهد.
ماهيچه چهارم محل فرو رفتگى [3] از استخوان شانه را پر مىكند و وتر آن به بخشهاى داخلى از جانب
خارجى سر استخوان بازو متصل مىگردد و عمل آن، چرخاندن بازو به سوى عقب مىباشد.
ماهيچه ديگر (پنجم) رويشگاه آن از جانب پايين از ضلع پايينى شانه
مىباشد و وتر آن (به سر بازو) درست بالاى محل اتصال ماهيچه بزرگِ بالا آمده از
استخوان خاصره پيوند مىخورد و عمل اين ماهيچه، كشيدن بخش فوقانى سر بازو به سوى
بالا مىباشد.
براى بازو، ماهيچه ديگرى است كه داراى دو سر مىباشد، لذا دو عمل
(مختلف) و يك عمل مشترك انجام مىدهد. اين ماهيچه از پايين استخوان ترقوه و از
گردن مىآيد و سر
[1] مقصود از «حاجز» چنانچه پيش از اين گفته شد، استخوان مثلّث
شكل روى كتف مىباشد كه بدان عير شانه اطلاق مىگردد.
[2] قرشى مىگويد: شيخ الرئيس رويشگاه اين ماهيچه را نيز زاويه
بالايى شانه ذكر نمود، ليكن بر اين باور هستم كه رويشگاه آن بخشهاى بالايى از
زاويه پايين شانه مىباشد.
[3] سطح قدامى اسكاپولا (شانه) مقعّر است و حفره كم عمق ساب
اسكاپولار را تشكيل مىدهد. (ضروريات آناتومى اسنل، ص 31)
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 460