responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 353

اسباب چهارگانه توليد خلط در بدن‌ [1]

خلط خون‌

سبب فاعلى براى توليد خون، حرارت معتدل (كبد) مى‌باشد؛

سبب مادى براى توليد خون، غذاها و نوشيدنى‌هاى معتدل و نيكو مى‌باشد [2]؛

سبب صورى براى توليد خون، نضج خوب مى‌باشد؛

سبب غايى براى توليد خون، تغذيه اعضاى بدن مى‌باشد؛

خلط صفراء

سبب فاعلى براى توليد صفراى طبيعى، كه كف روى خون است، حرارت معتدل مى‌باشد؛

سبب فاعلى براى توليد صفراى سوخته، حرارت آتشين بسيار، بويژه در كبد مى‌باشد؛

سبب مادى براى توليد صفراء، غذاهاى لطيفِ گرم و شيرينِ چرب و تند مى‌باشد؛

سبب صورى براى توليد صفراء، زياده روى در پختن به سوى افراط [3] مى‌باشد؛

سبب غايى براى توليد صفراء، دو جنبه ضرورى و انتفاعى كه پيش از اين گفته شد، مى‌باشد.

خلط بلغم‌

سبب فاعلى براى توليد بلغم، حرارت كم مى‌باشد [4]؛


[1] ابن سينا- رحمه اللَّه تعالى- پس از تعريف خلط، و چگونگى ايجاد آن در دستگاه گوارش، در صدد بيان اسباب چهارگانه براى توليد اخلاط در بدن مى‌باشد و پيش از اين درباره ضرورت وجود اسباب چهارگانه براى ايجاد و شناخت هر چيزى، مختصر توضيح داده شد، «علت فاعلى»: پديدآورنده، «علت مادى»: مواد غذايى «علت صورى»: طرح و شكل، «علت غايى»: مقصود و هدف.

[2] سبب مادى توليد اخلاط در بدن، مواد غذايى مورد مصرف مى‌باشد زيرا در همه مواد غذايى مقاديرى از اجزاى توليدكننده اخلاط وجود دارد، ليكن هر ماده غذايى به آنچه بيشتر توليد مى‌كند نسبت داده مى‌شود، مثلًا زرده تخم پرنده، خون ساز است هر چند مقدارى صفراء و نيز اندكى بلغم از آن توليد مى‌گردد.

[3] در بعضى از نسخه‌ها «لا الى الافراط» دارد؛ يعنى نه به سوى افراط، كه با متن مناسب‌تر مى‌باشد، زيرا بحث درباره صفراى طبيعى مى‌باشد، و در صورت افراط، صفراى غير طبيعى به وجود مى‌آيد.

[4] سبب فاعلى براى توليد همه اخلاط در بدن حرارت معتدل كبد، مى‌باشد، ولى در خصوص بلغم گفته شد: حرارت قاصر و كوتاه، از اين تعبير برخى استفاده كرده‌اند، كه در هر گوارشى، بلغم به وجود نمى‌آيد و حال اين كه توليد بلغم نيز در بدن ضرورى است، و بعضى براى گريز از اين اشكال، محل توليد بلغم را در غير كبد؛ يعنى در معده مى‌دانند، جرجانى در ذخيره مى‌گويد: بلغم دو گونه است، طبيعى و ناطبيعى اما طبيعى، غذايى است خام كه حرارت و قوت معده آن را تمام بگواريده باشد ... و معدن بلغم معده است و هرگاه كه حرارت معده كمتر باشد و قوت هاضمه، سخت ضعيف باشد، بلغم بسيار تولد كند، خاصه اگر خوردنى‌ها سرد وتر باشد (ذخيره خوارزمشاهى، ص 13) ... و تولد بلغم بيشتر اندر معده باشد و اندر روده‌هاى بالا و اندر جگر بنادر باشد و صفراء و سوداء بيشتر اندر جگر باشد و بنادر اندر معده و اندر رگ‌ها نيز باشد. (ذخيره خوارزمشاهى، ص 15) و آملى شارح كتاب قانون علاوه بر سيد اسماعيل جرجانى، ابن هبل، مؤلف المختار و ابى سهل مسيحى را از كسانى مى‌داند كه بر اين باورند كه بلغم در هضم اول در معده توليد مى‌شود.

توليد بلغم در هر گوارش ضرورى مى‌باشد؛ زيرا بدن همان گونه كه به خون نياز دارد به بلغم نيز نياز دارد و علاوه بر اين، مواد غذايى مورد مصرف، حاوى اجزاى مادى هر يك از اخلاط چهارگانه مى‌باشند، و بايد هر يك به خلط متناسب تبديل گردد، پس توليد بلغم در همه گوارش‌ها لازم است و درباره اين كه محل توليد بلغم در كبد است نه در معده آملى مى‌گويد: آنچه در معده به وجود مى‌آيد، مواد دفعى است كه مى‌تواند از بدن تخليه شود، ولى بلغم مورد نياز بدن و اعضاى آن مى‌باشد و علاوه بر اين كبد جايگاه جدا سازى اخلاط از يكديگر مى‌باشد و معده، توان جدا سازى را ندارد، بنا بر اين آنچه در معده از بلغم و يا صفراء و سوداء ديده مى‌شود در واقع اخلاط غير طبيعى مى‌باشند (شرح آملى، ص 148)، در توجيه «حرارت كوتاه كبد» براى توليد بلغم مى‌گويد: حرارت كبدى، سبب فاعلى همه اخلاط مى‌باشد و در توليد همه اخلاط طبيعى به اعتدال و يكسان است و اختلاف فعل كبد در اعمال حرارت براى توليد اخلاط گوناگون در واقع به اقتضاى اختلاف مواد غذايى مى‌باشد؛ مثلًا حرارت كبد در اجزاى غذاهاى معتدل، باعث توليد خون مى‌گردد، و در اجزاى غذاهاى لطيف و بسيار گرم، باعث توليد صفراء مى‌گردد، ولى در اجزاى غذاهاى غليظِ مرطوب، حرارت كبد، كوتاه و قاصر است، لذا باعث توليد بلغم مى‌گردد، پس حرارت كبد به عنوان سبب فاعلى در همه يكسان است و اختلاف آن ناشى از اختلاف اجزاى غذايى مى‌باشد و سبب مادى و قابلى در آن تعيين كننده مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 353
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست