نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 309
پوست در تماس با جسمى كه از خشكترين اجسام (مثل خاك) و روانترين آن
(مثل آب) به اندازه برابر به خوبى آميخته شده، متأثر نمىگردد. [1]
انفعال ناپذيرى پوست در لمس اين گونه اشيا از فقدان حس نسبت به آن
شناخته مىشود، زيرا در كيفيت، مانند آن است لذا از مانند خود منفعل نمىگردد، اگر
چيزى در كيفيت با آن مخالف بود، منفعل مىگرديد، زيرا اشيا با عنصر متحد و با
طبيعت متضاد هر يك از ديگرى انفعال مىپذيرد و تنها از مشارك خود در كيفيت، انفعال
نمىپذيرد.
معتدلترين بخش پوست، پوست دست و معتدلترين آن، كف دست و معتدلترين
آن، گودى كف دست و معتدلتر از آن، پوست انگشتان دست، و معتدلترين آن، پوست انگشت
اشاره و معتدلترين آن، پوست نوك انگشت اشاره است، لذا نوك انگشت اشاره، و بطور
كلى نوك همه انگشتان دست، به منزله داور در تعيين اندازه ملموسات قلمداد مىشود و
داور بايد نسبت به دو طرف دعوا نگاه يكسان داشته باشد، تا بيرون رفتن يكى از آن دو
از حد اعتدال را به درستى احساس كند.
با توجه به آنچه درباره اعتدال مزاج دانستيد، بايد بدانيد كه هرگاه
مىگوييم: دارويى معتدل است، مقصود اعتدال حقيقى كه امرى ناممكن است نمىباشد، و
نيز مقصود از آن، اعتدال مزاج انسانى نيست، وگرنه از گوهر انسان شمرده مىگرديد و
نه دارو، [3] پس مقصود از اعتدال در اصطلاح دارويى
چيست؟
داروى معتدل، به دارويى اطلاق مىگردد كه با ورود به بدن انسان [4] از گرمى غريزى در بدن، منفعل گردد،
سپس كيفيتى را در بدن ايجاد نمايد كه از كيفيت موجود در بدن
[1] اين عدم تأثر بر اعتدال پوست به لحاظ خشكى و ترى، دلالت
مىنمايد.
[2] ابن سينا استطراداً در بين بحث اعتدال مزاج انسان، بحث معناى
اعتدال دارويى را مطرح مىنمايد واژة «معتدل» لفظ مشترك مىباشد كه در بيان طبيعت
دارو معناى كيفيت بالقوه (پتانسيل و غير فعال) اراده مىشود.
[3] تفاوت انواع موجودات از اختلاف در امزجه آنها ناشى مىگردد.
(شرح آملى، ص 72)
[4] بدن انسان معتدل مراد است، زيرا اگر مطلق بدن انسان منظور
باشد، كيفيت مزاج داروها منضبط نخواهد شد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 309