responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 291

بنا بر اين هرگاه طبيب نمايى‌ [1] در اثبات آنچه كه از موضوعات علم طبيعى شمرده مى‌شود، (مانند: عناصر، امزجه و ...) سخن گويد، دو اشتباه مرتكب شده: نخست آن كه مباحثى را كه از علم طب محسوب نمى‌شود در اين علم وارد نموده، دوم اين كه به گمان خود مطلبى را روشن كرده و چون در تخصّص وى نبوده، به خطا رفته است.

موضوعاتى كه طبيب بايد از آنها تصور شناختى (چيستى آن) داشته باشد و آنچه حقيقت وجودى آن بر وى روشن نيست با استفهام (بسيط يا مركب) [2] از دانشمند طبيعى پيروى نمايد، از اين قرار است:

عناصر، آيا وجود دارند؟ عدد آن چند است؟

امزجه، آيا وجود دارند؟ حقيقت آن چيست؟ عدد آن چند است؟

اخلاط، آيا وجود دارند؟ حقيقت آن چيست؟ عدد آن چند است؟

قوا، آيا وجود دارند؟ عدد آن چند است؟

ارواح، آيا وجود دارند؟ عدد آن چند است؟ مكان آن كجاست؟

و نيز (از جمله موضوعاتى كه طبيب و همچنين عالم طبيعى، بايد از فيلسوف بپذيرند اين است كه) آيا هر تغيير حالى و ثبات آن، سببى دارد [3]؟ و آن اسباب، چند است؟

ليكن درباره اعضاى بدن (كه وجود آن بديهى ولى تعداد و چگونگى تركيب و منافع و وظايف آن بايد روشن شود، جاى تقليد نيست) بايد طبيب با مشاهده و تشريح بدان دست يابد. [4]

موضوعاتى كه طبيب بايد بعد از تصور، براى اثبات آنها برهان بياورد عبارتند از:


[1] سياق عبارت ابن سينا به جالينوس تعريض دارد، لذا قطب الدين شيرازى در تحفه سعديه بعد از اين مطلب، مى‌گويد: اگر جالينوس متطبّب باشد، پس ديگر طبيب در عالم كيست؟ و لذا معروف است كه مى‌گويند: طب نبود، بقراط آن را پايه گذارى كرد، مرده بود، جالينوس آن را احيا كرد، نابينا بود، حنين آن را بينا كرد، پراكنده بود، زكريا آن را گرد آورد، ناقص بود، شيخ ابوعلى سينا آن را كامل كرد. (تحفه سعديه، ص 50)

[2] استفهاميه هليّه؛ يعنى: طلب تصديق يك طرف نقيض، اگر آن طرف صرف وجود چيزى باشد، به آن استفهاميه بسيط گويند، مانند: الاركان هل هى (عناصر وجود دارند)؛ و اگر طلب تصديق وصفى و حالتى براى آن چيز باشد، به آن استفهاميه مركّب گويند؛ مانند: هل الاركان موجودة فى البدن (آيا عناصر در بدن وجود دارند)؟

[3] بدن انسان نيز مشمول اين قاعده فلسفى مى‌باشد؛ يعنى هر تغيير حالى و نيز ثبات آن در بدن مستلزم وجود سببى است.

[4] درباره اعضا و وظايف آن تفكر كافى نبوده بلكه دست يابى بدان مستلزم حس و مشاهده است، و در صورت خفا نياز به تشريح (كالبد شكافى) دارد.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 291
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست