نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 73
الجائز حينئذ أن يتوهم أنه ليس كل إنسان بضاحك. فيكون العلم
المكتسب منه جائز الزوال؛ إذ كان إنما اكتسب من جهة اعتبار أن كل إنسان ضاحك. فإن
علم من الوجه الذى صار الضحك واجبا؛ و هو أن أعطيت العلة الموجبة فى نفس الأمر
للضحك، فيجب ضرورة أن يكون ذلك قوة النطق. فيكون عرف أولا أن كل إنسان ناطق.
فاقتناصه ذلك بتوسط الضحك فضل. و كذلك حال السواد للغراب. فإنا إنما نقول كل غراب
أسود بوجه من الاستقراء و التجربة؛ و إنما يمكننا أن نتيقن بذلك إذا عرفنا أن
للغراب مزاجا ذاتيا من شأنه أن يسودّ دائما ما يظهر عليه من الريش. فبين أن الشىء
أو الحال إذا كان له سبب لم يتيقن إلا من سببه.
فصل هشتم در اينكه علم يقينى نسبت به آنچه داراى سبب است از طريق
سبب آن حاصل مىشود، و مراعات نسبتهاى حدود برهان از اين امر
(82) هرگاه ضرورت حمل دائمى محمول بر يك موضوع، يا ضرورت سلب دائمى
آن از موضوع، يا ضرورت حمل و سبب موقّت آن از موضوع علّتى داشته باشد، نسبت موجود
بين موضوع و محمول به خاطر آن علّت نسبت ضرورى خواهد بود. و اگر اين علّت نبود،
نسبت بين ذات محمول و موضوع نسبت ضرورى نمىبود، بلكه نسبت امكانى مىبود. و هرگاه
موضوع و محمول از جهتى غير از جهت نسبتى كه بين آنها ضرورت را ايجاب مىكند
شناسايى شوند در اين صورت آنها از جهتى شناسايى شدهاند كه غير از جهتى است كه به
خاطر آن نمىتوانستند چنان نباشند كه هستند: زيرا هر نسبتى بين موضوع و محمول
مذكور فرض شود، به نحوى كه اين نسبت از جهت علّتى كه آن را ايجاب مىكند تحقق
نيابد، چنين نسبتى نه جهت وجوب بلكه جهت امكان خواهد داشت. گاهى علم حاصل مىشود
كه فلان چنان است امّا معلوم نمىشود كه فلان نمىتواند غير آنچه كه هست باشد، و
اين زمانى است كه آنچه سبب مىشود تا فلان نتواند غير آنچه كه هست باشد معلوم
نباشد. بنابراين اگر كسى قياسى تأليف كند مبنى بر اينكه: بول فلان شخص در حالت تب
شديد سفيد است، و بول هركس در حالت تب شديد سفيد باشد سرسام بر وى عارض خواهد شد،
و نتيجه بگيرد؛ اين نتيجه علم يقينى نخواهد بود مگر آنكه [علت سفيد شدن بول و
سرسام را] بشناسد. همچنين اگر كسى بگويد: هر انسان خندهناك
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 73