نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 176
فصل چهارم [در اينكه چگونه گاهى كلّى بودن مقدمهى برهان مورد
اشتباه واقع مىشود]
(229) در تعليم اول گفته شده است كه چهبسا ما در قياس، كلى اوّلى
را دادهايم و گمان شده است كه كلى اوّلى را ندادهايم، و بسيارى از اوقات ما كلى
اوّلى را ندادهايم و گمان شده است كه كلى اوّلى را دادهايم. 220 سبب اين گمان سه چيز است: اول آنكه
سبب مىگردد وقتى ما كلّى اوّلى را دادهايم گمان شود كه ندادهايم، مانند اين سخن
ما كه: خورشيد در فلك خارج مركز با فلان حركت در حركت است، و ماه در فلك تدوير به
سوى مغرب با فلان حركت، در حركت است، و زمين در وسط كلّ [عام] است. اين عوارض [و
احكام] در حقيقت به نحوى اوّلى كلى هستند، ولى گمان شده است كه شرايطى كه در اين
كتاب براى كلّى گفته شده در آنها نيست.
(230) و السبب فى ذلك أن هذه الأشياء فى الوجود مفردة و طبائعها
غير مشترك فيها و لا مقولة على كثير فى الوجود، فيظن أن محمولاتها و إن كانت مثلا
أولية فليست بكلية، و ليس الأمر كذلك. فإن قولنا «شمس» و قولنا «هذه الشمس»
مختلفان. و ذلك لأن قولنا «الشمس» يدل على طبيعة ما و جوهر ما. و قولنا «هذه
الشمس» فإنما يدل على اختصاص من تلك الطبيعة بواحد بعينه. ثم كل برهان نبرهن به
على الشمس فلسنا نبرهن عليها من جهة ما هى هذه الشمس؛ حتى لو كانت طبيعة الشمس
مقولة على غير هذه الشمس، كان البرهان ممّا لم يقم عليه، بل مجرد طبيعة الشمس من
غير اعتبار خصوص و لا عموم. فنبرهن عليها بشىء أو نحكم عليها بشىء لو كانت تلك
الطبيعة مقولة على ألف شخص شمسى لكان الحكم و البرهان متناولا للجميع.
(230) دليل اين امر آن است كه اين اشياء در وجود مفرد هستند و طبيعت
آنها غير مشترك بوده و بر كثيرين در وجود صدق نمىكند بنابراين گمان شده است كه
محمولات آنها، هرچند مثلا اوّلى باشند، كلّى نيستند؛ در حالىكه چنين نيست. زيرا
بين مفهوم «خورشيد» و «اين خورشيد» اختلاف است، زيرا «شمس» بر يك طبيعت و جوهر
دلالت مىكند، ولى «اين خورشيد» بر اختصاص اين طبيعت بر يك فرد واحد دلالت دارد.
بنابراين اينطور نيست كه هر برهانى كه در مورد خورشيد اقامه مىكنيم از جهت صدق
آن بر اين خورشيد باشد، به نحوى كه
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 176