responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى رئيس مذهب تشيع حضرت جعفر بن محمد(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 43

او [امام صادق عليه السلام‌] اجازه داد كه با تو بيايد، رخ بر زمين نه و اگر با آوردن عذر و بهانه از آمدن خود دارى ورزيد در اين باره اختيار را به خود او واگذار، و اگر تو را فرمود كه در آمدن به نزد او تأنى جويى آسان بگير و كار را سخت مكن و قبول عفو كن و در گفتار و كردار تندى و خشونت به خرج مده.

ربيع گويد: من بر در سراى امام آمدم و آن‌حضرت را در خلوت خانه‌اش يافتم و بدون اذن ورود، درون خانه شدم. او را ديدم كه گونه‌هايش را- به حال سجده- بر خاك گذارده.. وكف دست خود را به سوى آسمان برده، در حالى كه آثار خاك بر چهره و دستان او نمايان بود.

شايسته نديدم كه لب به سخن بگشايم تا آنكه او از نماز و دعا فراغت يافت و چهره‌اش را برگرداند. گفتم: سلام بر تو اى ابو عبداللَّه. فرمود:

سلام بر تو برادرم. چرا اينجا آمدى؟

عرض كردم: پسر عمويت به تو سلام رساند و چنين و چنان گفت. او با شنيدن سخنان منصور فرمود:

واى بر تو اى ربيع!

(أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ) [1]

«آيا هنگام آن فرا نرسيد كه مؤمنان دلهاشان به ياد خدا و آنچه از حقّ فروفرستاده، خاشع گردد و همچون كسانى كه پيش از اين كتاب داده شدند


[1] - سوره حديد، آيه 16.

نام کتاب : زندگانى رئيس مذهب تشيع حضرت جعفر بن محمد(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 43
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست