نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 61
ارزش، بيان چيزى كه انجام و يا ترك آن شايسته است و اين فايده بر آن
ويژگى مترتّب مىباشد.
دكتر خليفه مىگويد: «در پرتو همين نكته روشن مىشود كه ارزشها در
مجموعهاى از باورهاى شايع در ميان اعضاى يك جامعه، بويژه در امورى جلوه مىيابد
كه به نيكو و نكوهيده، پسنديده و ناپسند مربوط مىشود و به ديگر سخن عبارت است از
سامانهاى پيچيده كه دربردارنده احكام ارزشگذارى است [1]
(اثبات و نفىاى كه از پذيرش يا عدم پذيرش بر مىخيزد) و نسبت به پديدهها از رنگى
فكرى و سرشتينه و موضوعات گوناگون زندگى حتّى نسبت به اشخاص بهره دارد.
ارزشها، اهداف و رويكردها و نيازهاى اجتماعى و فكرى ما را باز
مىتابانند كه به سبب درونمايههاى دينى، اقتصادى و علمى از اين ارزشها
برخاستهاند.
از همين رو برخى از دانشمندان ميان ارزشها و باورها از اين نگاه
تفاوت نهادهاند كه ارزشها به خوب در برابر بد «Good /-Bad» اشاره دارند، در حالى كه باورها به حق بودن
در مقابل باطل بودن «True /-False» اشاره مىكنند.
پس شناختها در ارزشها از ديگر شناختها در پرتو خاصيت (ارزشگذارى) جدا
مىشود، زيرا شخص در پرتو ارزشگذارى خود، چيزى را كه نزد او ترجيح دارد يا ندارد
بر مىگزيند.
چنانكه نبايد ارزشها را مرادف باورها و يا اهداف دانست كه ارزشها
پيرامون باورها و يا اهدافى دوران دارند كه فرد آنها را مىسازد و مىتوان آن را
در پرتو پيوسته «پذيرفته، ناپذيرفته» تصوّر كرد [2]، كه
همان نظام پذيرفته و يا ناپذيرفته است و در يك سخن: «ارزش»، همان «ايمان به هدف»
است. ويژگيهايى را كه در پس اين ايمان مىآيد پيشتر توضيح داديم، در حالى كه باور،
مطلق ايمان به يك چيز است، پس ارزش خاصتر (محدودتر) از باور خواهد بود.