نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 277
نقد مكتب تاريخى
تنها نقطه مثبت دراين مكتب رويكرد به تاريخ كه تجربيات ارزشمند
بيشترى را براى ملّتها مىاندوزد نيست، بلكه اين مكتب به عرف و قواعدى كه مردم
بدان باور دارند و با آن در امورشان داورى مىكنند نيز عنايت دارد، با در نظر
گرفتن اينكه خود زندگى مجموعهاى از محاكمهها، دعاوى و احكام است اگرچه اينها همه
پيوسته به سالن دادگاه كشيده نمىشوند كه قضات براساس قوانين رسمى پيرامون آنها
داورى كنند. پس رويكرد به اين تجربهها در نهادن قوانين و اجراى آنها در نزديكى
اين قوانين به عدالت و سهولت پياده كردن آنها سهيم است.
اهمّيت عرف از دو بُعد، به وجود مىآيد:
اوّل- مردم، آدميانى عاقل هستند و معمولًا فطرتى سالم
دارند كه در آن اصولى اخلاقى يافت مىشود كه در درك حقايق براى ما سودمندند.
دوم- تجربههاى ملّتها كه مردم آنها را در
ضربالمَثَلها و عرفها خلاصه مىكنند، و با متغيرات و ارزشهايى در پيوند است كه
معمولًا آنان را از يكديگر متمايز مىگرداند، توجّه به اين تجربهها موجب مىشود،
به واقعيّتهاى زندگى آنها در وضع قوانين نزديك شويم، و اين همان چيزى است كه موجب
شده دين به عرف توجّه داشته باشد، و آن را سنجهاى براى شناخت حقايق بسيار قرار
دهد. [1]
آن گونه كه «هنرى مين» كه جلودار مكتب تاريخى در انگلستان تلقّى
مىشود مىگويد: «اگر قوانين وضع شده از طرف حاكم سياسى با عرفها و سنّتهاى پا
گرفته در اجتماع مخالفت داشته باشد، وسيله بيهودهاى است كه نبايد از آن انتظار
تحوّل داشت. [2]»
ليكن اين مكتب نقاط منفى زير را در بردارد:
1- اين مكتب قانون را عملى غير ارادى تلقّى مىكند كه از ژرفاى جامعه
به گونهاى
[1] - به جلد دوم همين مجموعه پيرامون موضوع عرف، ص 253- 259 رجوع
شود.