نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 276
و اين نكتهاى است كه پيشتر دانستيم و به خواست خدا هنگام سخن از
ديگر مكاتب پيرامون آن به بحث خواهيم نشست.
گفتنى است كه ديدگاه ما بر بنياد بهرهگيرى از همه نظريهها و تبديل
آنها به جزء كامل كننده ديگر مكاتب استوار است.
- 2- مكتب تاريخى
در سال 1814 م هنگامى كه «تيبو/Tibaut » استاد دانشگاه «ينا» در آلمان، پيشنهاد كرد
كه قانونى براى آلمان به شيوه قانون ناپلئون وضع گردد، ساوينىSavigny حقوقدان مشهور آلمانى با او به مخالفت برخاست
و نظريه تاريخى خود را انتشار داد. او ادّعا مىكرد كه قانون از تحوّل حقوق طبيعى
جلوگيرى مىكند، زيرا ملّت سازنده زيرسازهاى حقوقى است و نمىتوان ملّت را گروهى
از آدميان شمرد كه در زمانى خاص زندگى مىكنند، بلكه «ملّت مفهوم واحدى است كه در
آن نسلهاى پياپى وجود داشتهاند و سنن و عادات آنان قواعد حقوقى را به وجود آورده
و به عنوان ميراث براى نسلهاى بعد بيادگار نهاده است. [1]»
«به نظر پيروان مكتب تاريخى (كه در انگلستان و آمريكا طرفدارانى هم
براى خود يافت) ايجاد قواعد حقوقى در سه مرحله انجام مىشود:
1- عرف، كه مظهر و اعلام كننده «روح ملّى» و منبع اصلى حقوق است.
2- علم حقوق، يا رويه قضائى و عقايد علما، كه تكميل قواعد فنّى اصول
ناشى از عرف، با آنهاست.
3- قانون، كه گاه حقوق عرفى و علمى را كه از دو مرحله سابق گذشته است
به صورت رسمى اعلام مىكند. [2]