نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 190
تكليف آور است در حالى كه تمايل وجدانى نشان دهنده وجدان مسؤول است
(بنابه تعبير قرآنى عقل، يا همان نفس لوّامه)، به نظر ما شكاف ميان دو انديشه
تمايلِ برخاسته از ژر فنا و تكليف آمده از بالا هنگامى از بين مىرود كه در پرتو
آيات قرآن ره مىيابيم و پى مىبريم كه وحى، عقل را هُشيار مىكند و عقل آن را
تصديق مىكند پس عقل همان ضمير متمايل و وحى، همان فرمان تكليف آور است.
اينك بياييد با «گريگوار» چكيده انديشههاى او را پيرامون آنچه كشتى
پژوهشگران درباره اخلاق در ساحل آن لنگر انداخته مرور كنيم. او دراين زمينه به سه
آموزه اعتقاد دارد:
اوّل- در روزگارى نسبتاً متأخّر اميد به پديد آوردن
اخلاق، يا ساختن آن و يا استدلال بر آن، به طور كلّى رخت بر بست ... و آشكار است
كه نبايد اين ديدگاه را شيوهمند نمود، چرا كه فرد اخلاقمند در روزگاران پيشين
تنها نمود يك «خير خواه» را داشت و حال آنكه در روزگار نوين است كه بحق (تحت تأثير
كانت به طور خاص) اين انديشه رواج يافته است كه آيين اخلاقى نمىتواند به چيزى بيش
از هماهنگ كردن عقلانى مفاهيم اخلاقى از پيش پذيرفته شده از سوى كسانى كه مخاطبان
ما هستند نظر داشته باشد ... او نمىتواند به گونهاى قاطع بر اين مفاهيم اخلاقى،
برهان اقامه كند. [1]
با اين نظر نويسنده مخالفم، چرا كه تلاش براى برپا كردن ساختار
فلسفى- اخلاقى همچنان ادامه دارد، با اين تفاوت كه كانت اين انديشه را مطرح كرد كه
ما نيازمند چنين تلاشى نيستيم، زيرا از نگاه او وحى ذاتى براى اخلاق، ما را بس
است.
دوّم- از ميان اين سه ديدگاه: اخلاق، به سان شيوهاى
فوق مادى، اخلاق، به سان شيوهاى انسانى، اخلاق، به سان شيوهاى شخصى و آزمونى
عينى، سومين ديدگاه- طبق نظر گريگوار- انتشار يافته است.
شعور اخلاقى به گونهاى غير قابل انكار «باطنى» يا «درونى» گشته است:
رفتار